کوچکم اما بزرگ شده ام ...
آنقدرکه با تنهایی ، قلم ، کاغذ و اتاق تاریک آشنایم
نوشتن را نیاموختم ،
فقط تمرین می کنم !
مشق می کنم و لذت می برم ...
هرگاه دلم ازخیابانهای زنگارگرفته و مردم سنگ دل این شهرمی گیرد ،
برایش می نویسم _ می دانم می خواند ... حالم بهترمی شود،
شاید نوشتن دردی را دوا نکند اما مرا سبک می کند
به بی وزنی می رسم...
ایمان دارم که به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل است .
... گفتم تنهایی ام را قسمت می کنم ، البته سهم کمی نیست...
آرزو دارم حرف های دلم کسی را نیازارد...اگرهم زبانم لال چنین اتفاقی افتاد ، بر بزرگی خود و
کوچکی من ببخشید ...!
ایمن باشید درامان ایمان
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 52984
کل یادداشتها ها : 101