خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پیوندآسمانی
کوچکم اما بزرگ شده ام ... آنقدرکه با تنهایی ، قلم ، کاغذ و اتاق تاریک آشنایم نوشتن را نیاموختم ، فقط تمرین می کنم ! مشق می کنم و لذت می برم ... هرگاه دلم ازخیابانهای زنگارگرفته و مردم سنگ دل این شهرمی گیرد ، برایش می نویسم _ می دانم می خواند ... حالم بهترمی شود، شاید نوشتن دردی را دوا نکند اما مرا سبک می کند به بی وزنی می رسم... ایمان دارم که به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل است . ... گفتم تنهایی ام را قسمت می کنم ، البته سهم کمی نیست... آرزو دارم حرف های دلم کسی را نیازارد...اگرهم زبانم لال چنین اتفاقی افتاد ، بر بزرگی خود و کوچکی من ببخشید ...! ایمن باشید درامان ایمان
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 52823
کل یادداشتها ها : 101
خبر مایه

موسیقی


امام رضا شناسی (استاد محترم خانم زهره بروجردی) جلسه 2

در این جلسه مابقی معانی حروف از نظر امام رضا(ع) پیگری می‌شود.

حضرت در ادامه می‌فرمایند: « د ذ فَالدَّالُ دِینُ اللَّهِ وَ الذَّالُ مِنْ ذِی الْجَلَالِ»

دال منظور دین حق است، دین الله حق است و آنچه فرد را به رستگاری می‌رساند دین الله است.

و ذال حکایت از ذی الجلال بودن خدای سبحان می‌کند.

اجازه بدهید قبل از عبور از حرف ذال عرض کنم، ما از حرف جیم به جمال و جلال خدا پی‌بردیم اما با فاصله‌‌ای کوتاه خداوند سبحان مجدداً جلال خود را تکرار می‌کند و آن را به رخ بنده می‌کشد در حقیقت جلال حضرت حق همراه هر حرف تکرار می‌شود.

«فَالرَّاءُ مِنَ الرَّءُوف» راء جلوه‌گاه رحمت و رافت حضرت حق است .

وجود مقدس علی بن موسی الرضا جلوه‌ی رافت کامله‌ی خداوند سبحان هستند هر کس که به رأفت رئوفی چون سلطان بی نیاز علی بن موسی الرضا متوسل شود، نا امید باز نمی‌گردد.

« وَ الزَّاءُ زَلَازِلُ الْقِیَامَةِ » یاد آور زلزله‌های روز قیامت است « إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها »1 « هنگامى که زمین شدیداً به لرزه درآید، » تفاسیر در توضیح این آیه گفته‌اند برای اهل خیر حقایق نهفته و نیت‌هایی پوشیده، آشکار می‌شود و برای اهل شر نیت‌های شر نمایان می‌گردد.

« فَالسِّینُ سَنَاءُ اللَّهِ» این سناء هم به معنی نور است هم به معنای علو است سین نور خداست که در کل عالم تابیده و موجودیّت همه افراد به واسطه همان نور جلوه‌گر شده است.

« وَ الشِّینُ شَاءَ اللَّهُ مَا شَاءَ وَ أَرَادَ مَا أَرَاد»

هر چه خدا اراده کند موجودیت پیدا می‌کند (شاء از ماده شیء است ) شین مشیت و اراده خداست که هر چه اراده کند موجودیّت می‌یابد.

« وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ...» «چیزی برای من نیست مگر آن چیزی که خدا بخواهد.»

« فَالصَّادُ مِنْ صَادِقِ الْوَعْدِ فِی حَمْلِ النَّاسِ عَلَى الصِّرَاطِ وَ حَبْسِ الظَّالِمِینَ عِنْدَ الْمِرْصَادِ»

صاد یعنی اگر خداوند وعده‌ای بدهد محقق می‌شود، وعده‌ی حضرت حق چیست؟

وعده این است که مردم در قیامت بر صراط حرکت می‌کنند و گروهی در قیامت در عقبه‌ی مرصاد زندانی می‌شوند در وعده‌ی خداوند سبحان هیچ تخلفی نیست. .

« وَ الضَّادُ ضَلَّ مَنْ خَالَفَ مُحَمَّداً مُحَمَّد(ص)» ضاد حکایت از گمراهی کسانی می‌کند که مخالف پیامبر و آل پیامبرند.

« فَالطَّاءُ طُوبَى لِلْمُؤْمِنِینَ وَ حُسْنُ مَآب»

طاء یعنی طوبی مخصوص مومنین است طوبی :

1- طوبی نام درختی است در بهشت روایات از آن به عنوان درختی که اصل ان در خانه‌ی پیامبر و فرع آن در قامت است.

2- همچنین کتب از لغت طوبی به معنای خوش عاقبتی یاد کرده‌اند.

3- و همچنین طوبی به عنوان عیش طیب برای مؤمنین ذکر شده است.

«وَ الظَّاءُ ظَنُّ الْمُؤْمِنِینَ بِاللَّهِ خَیْراً وَ ظَنُّ الْکَافِرِینَ سُوءاً »

ظاء حکایت از خیر ظن مومن نسبت به خداست، می‌گویند مومن باور دارد هرگاه خدایش را بخواند او را اجابت می‌کند می‌گوید: «ادعوه فأجیبنی» این ظن خیر است اما کفار باور ندارند خدا توجهی نسبت به آنها دارد. سوء ظن نسبت به خدای سبحان دارند.

« فَالْعَیْنُ مِنَ الْعِلْمِ الله» عین حکایت از علم خدای سبحان می‌کند.

«الْغَیْنُ مِنَ الْغِنَى » و غین حکایت از بی‌نیازی خداوند نسبت به بندگانش است « و الله هو الغنی الحمید »

«فَالْفَاءُ فَوْجٌ مِنْ أَفْوَاجِ النَّارِ » فاء فوج فوج آتش است.

«الْقَافُ قُرْآنٌ عَلَى اللَّهِ جَمْعُهُ و قرآنُهُ » اشاره به قرآن دارد اینکه حفظ و نگه‌داری آن بر عهده‌ی خدای سبحان است.

قرآن می‌گوید «إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ »2 « ما هم قرآن را جمع می‌کنیم و هم می‌خوانیم.»

پیامبر(ص) بودند که وحی نازل شده از سوی خداوند سبحان در ذهن مطهر ایشان باقی نماند و یا محو شود از این رو در بازگویی قرآن برای دیگران سرعت عمل به خرج می‌دادند قاف حکایت از قرائت قرآن و جمع‌آوری آن می‌کند که به اذن حق انجام می‌شود در حقیقت قاری خود خدای سبحان‌اند.

« فَالْکَافُ مِنَ الْکَافِی» یعنی خدا برای بنده کفایت می‌کند«أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ »3 اگر کسی به خدا اعتماد کند به تکیه‌ی دیگری نیاز ندارد.

«وَ اللَّامُ لَغْوُ الْکَافِرِینَ فِی افْتِرَائِهِمْ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ»

منظور از لام لغو تهمت‌های ناروایی است که کفار به خدا بستند کفار معتقد بودند خدا شریک دارد و یگانه نیست در همین جا عرض می‌کنیم گاهی ما نا‌خواسته بر خداوند سبحان تهمت‌هایی را روا می‌داریم مثلاً می‌گوئیم برای انجام فلان کار خیر خدا توفیق نداده است در حالیکه خیرات همیشه در حال صدور از خداوند سبحان است این ما هستیم که مناع الخیریم. این سخن در واقع تهمت به خدای سبحان است خدائی که دائماً در حال خیر رسانی است به او تهمت لغو و بی اساس می‌زنیم.

«فَالْمِیمُ مُلْکُ اللَّهِ یَوْمَ لَا مَالِکَ غَیْرُهُ »

میم به معنای سلطنت خدای سبحان است روزی که مالکی به غیر خدا وجود ندارد آیه‌ی قرآن داریم « لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» « حکومت امروز براى کیست؟» بعد خداوند خود پاسخ می‌دهد « لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ »4 خدای سبحان می‌گوید: « لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» خدای سبحان سؤال می‌کند سلطنت امروز مال چه کسی است؟» « ثُمَّ یُنْطِقُ أَرْوَاحَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ فَیَقُولُونَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ » و بعد از پاسخ حضرت حق روح الانبیاء و رُسول‌ به نطق در می‌آیندکه برای خداوند یگانه قهار است.

« فَالْمِیمُ مُلْکُ اللَّهِ یَوْمَ لَا مَالِکَ غَیْرُهُ »پس میم نمایشگاه سلطنت خداست و این سلطنت در ما روزی کاملاً ظهور می‌کند که هیچ سلطنتی به چشم نیاید.

« وَ النُّونُ نَوَالُ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ نَکَالُهُ بِالْکَافِرِینَ »

نوال (نیل، نائله)= عطیه نکال = عقوبت

نون اگر از نیل به معنای عطیه باشد حکایت از هدیه‌های مداوم و مستمر حضرت حق می‌کند.

« فَالْوَاوُ وَیْلٌ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ » وای بر کسی که معصیت خدا را کرده.

« وَ الْهَاءُ هَانَ عَلَى اللَّهِ مَنْ عَصَاهُ » کسی که معصیت خدا را کند نزد او ذلیل و خوار است.

« وَ الْیَاءُ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ خَلْقِهِ بَاسِطَةً بِالرِّزْقِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ » قدرت خدا ما فوق همه‌ی قدرت هاست در حالیکه خدا دستش را با رزق باز کرده است و خداوند پاک و منزه است از آنچه مشرکین درباره‌ی او می‌پندارند.

بعد حضرت می‌فرمایند خدا این قرآن را با 28 حرف عربی آورده ولی کسی نتوانست یک آیه‌ی کوتاه مثل این را بیاورد. فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ هَذَا الْقُرْآنَ بِهَذِهِ الْحُرُوفِ الَّتِی یَتَدَاوَلُهَا جَمِیعُ الْعَرَبِ »

خداوند قرآن را با همین حروفی نزول کرد که متداول در همه‌ی عرب است.

«ثُمَّ قَالَ قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرا»

قرآن می‌گوید: پیامبر به اینها بگو اگر جن و انس حمایت کنند از هم که عین قرآن را بیاورند، نمی‌تواند در حالیکه قرآن همان 28 حرفی بوده که در عرب متداول بوده است.

ان شاء الله که تحت عنایات خاص صاحب الزمان باشیم.
______________________
1. سوره‌ی مبارکه‌ی زلزلة آیه‌ی 1
2. سوره‌ی مبارکه‌ی قیامت آیه‌ی 17
3. سوره‌ی مبارکه‌ی زمر آیه‌ی 36
4. سوره‌ی مبارکه‌غافر آیه‌ی 16

هدیه به پیشگاه مطهر امام رئوف علیه السلام صلوات





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ