الهی همه تو،ما هیچ.سخن این است برخود مپیچ.
الهی گفتی کریمم، امید بدان تمام است تا کرم تو در میان است، ناامیدی حرام است.
الهی مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را.
الهی اگر امانت را نه امینم، امانت را می نهادی دانستی چنینم.
الهی تا از مهر تو اثر آمد همه مهرها به سر آمد.
الهی من کیم که ترا خواهم؟چون از قیمت خویش آگاهم.دل و دوست یافتن پادشاهی است.بی دل و دوست زیست گمراهی است.
قصه دوستی دانی که چرا دراز است؟زیرا که دوست بی نیاز است.