در مقاله حاضر به «موانع استجابت» مىپردازیم.
براى تحقق هر کارى گذشته از وجود اسباب، نبودن مانع نیز لازم است و تنها دراین صورت پیدایش آن کار ضرورى خواهد بود.
براى مثال; رویش بذر سالم در دل خاک مرطوب مشروط به این است که آفتاب سوزانیا سرماى شدید بر سر راه بذر آن قرار نگیرد.
در دعا نیز باید به موانع توجه داشت و آنها را از سر راه برداشت. برخى ازموانع عبارتند از:
خواستهاى که در دعا عرضه مىشود، باید مخالفسنتهاى الهى که خداوند بر پایه حق و حکمتبنا نهاده است نباشد.
از جمله سنتهاى خداوند این است که; براى هر یک از انسانها اجلى قرار داده کهدر صورت حتمى بودن گریز از آن نیست. بنابراین اگر کسى دعا کند که بخواهد خداعمر بىپایان به او بدهد و یا مریضى را که اجل حتمى او فرا رسیده است، از مرگبرهاند، اجابت چنین خواستهاى به معناى تعطیلى در قانون قطعى الهى و یا وروداستثنا در حریم آن است و این خود مانع از اجابت دعاست.
قرآن کریم در این باره مىفرماید:
«وانفقوا من ما رزقناکم من قبل ان یاتى احدکم الموت فیقول رب لولا اخرتنىالى اجل قریب فاصدق و اکن من الصالحین و لن یوخر الله نفسا اذا جاء اجلهاوالله خبیر بما تعملون».
«از آنچه به شما روزى کردهایم انفاق کنید، پیش از آن که مرگ یکى از شما فرارسد، آنگاه بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا تا زمانى اندک به تاخیر نمىاندازى،تا صدقه دهم و از صالحان باشم و هرگز خداوند اجل هیچ کس را وقتى فرا رسد، بهتاخیر نخواهد انداخت».
گاهى شخصى که از ستم دیگران به ستوه آمده، علیه ستمگران دعامىکند و از خداوند انتقام خود را مىطلبد ولى در همین حال این شخص به ظاهر مظلومبه خاطر ستمى که خود به دیگرى کرده، مورد غضب قرار گرفته است. همین تزاحم دعاهامىتواند مانع استجابت گردد. تزاحم در حدیث قدسى یکى از موانع دعا معرفى گردیدهاستخداوند متعال در این باره مىفرماید: «... اما ان تکون ظلمت احدا فدعا علیکفتکون هذه بهذه...» یا این است که تو به دیگرى ستم کردهاى و او بر ضرر تو دستبه دعا برداشته است پس این به [واسطه] آن [دفع مىشود.] از حضرت صادق (علیهالسلام) روایتشده است که: «هر گاه شخصى مورد ستم دیگرى واقع شود، سپس علیه اواز درگاه خداوند تقاضاى انتقام کند، خداوند مىفرماید: شخص دیگرى هست که ادعادارد از سوى تو مظلوم واقع شده و بر تو نفرین مىکند، اگر مىخواهى تا دعاى تو رادر باره او و دعاى او را در حق تو به اجابت رسانم و گرنه هیچ یک را برآوردهنمىکنم; تا از عفو خود شما را بهرهمند سازم».
گاهى هم انسان براى موفقیتخود دعا مىکند در حالى که بسیارى از اشخاص دیگر کهاز دست او دل شکستهاند براى ناکامیش با دل سوزان و اشک ریزان دعا مىکنند.
بنابر این دعا کننده باید قبل از دعا، دیگران را از خود راضى سازد. امامصادق(علیه السلام) فرمود: «کان ابى یقول اتقوا الظلم فان دعوه المظلوم تصعد الىالسماء».
پدرم همواره مىفرمود: از ستم به دیگرى بپرهیزید; زیرا دعاى مظلوم تا آسمانبالا مىرود.
و امام کاظم(علیه السلام) فرمود: «لا تحقروا دعوه احد فانه یستجاب للیهودى والنصرانى فیکم و لا یستجاب لهم فى انفسهم».
دعاى هیچ کس را کوچک نشمارید; زیرا درخواستیهودى و نصرانى در باره شما بهاجابت مىرسد گر چه در باره خود آنان مستجاب نمىگردد.»
قرآن کریم در واقعه طوفان نوح(ع) پس از آن که درخواستحضرت، مبنى بر نجات فرزندخویش، را نقل مىکند، مىفرماید: «یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح فلاتسالن ما لیس لک به علم انى اعظک ان تکون من الجاهلین».
دعا کننده باید قبل از دعا، دیگران را از خود راضى سازد. اى نوح [شایستهاین که] از اهل تو [باشد] نیست و سر تا پایش ناصالح است. در باره آن چه بهحقیقتش آگاه نیستى، از من چیزى مخواه، تو را پند مىدهم تا از جاهلان نباشى» ازاین روى کفر و عناد نسبتبه حق مانع عنایت الهى و مشمول رحمتخاص او گشته و درلحظه انتقام رحمت عام را نیز تغییر مىدهد و هر دعایى حتى تقاضاى پیامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثیر مىسازد. در آیهاى دیگر خداوند متعال پیامبراکرم را مخاطب خویش ساخته، مىفرماید:
«سواء علیهم استغفرت لهم ام لم نستغفر لهم لن یغفر الله لهم ان الله لا یهدىالقوم الفاسقین».
بر منافقان یکسان است که تو در باره آنان طلب بخشش و غفران کنى یا نکنى [درهر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزید زیرا خداوند گروه فاسق را [در اثرلجاجت و سیاهى قلبشان] هدایت نمىکند.
براى جلب رحمت الهى قلبى لازم است که سالم از کفر و نفاق باشد; زیرا به فرمودهقرآن مجید: «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتى الله بقلب سلیم». در روزقیامت مال و فرزند سودى نمىدهد، جز قلب سالم.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: پدرم همواره مىفرمود: از ستم به دیگرىبپرهیزید; زیرا دعاى مظلوم تا آسمان بالا مىرود.
چه قلب وقتى از مرض کفر و نفاق سلامتیافت، شایسته پذیرش رحمت الهى مىشود ومواهب خداوندى به سویش سرازیر مىگردد.
برخى دیگر از گناهان نیز قابلیت پذیرش دعا را از بین مىبرند. آنجا که در دعاىکمیل از زبان امیرمومنان مىخوانیم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تحبس الدعاء».
بارالها! گناهانى که از من سرزده و مانع استجابت دعایم مىشود، بر من ببخش»،اشاره به همین واقعیت دارد.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل مىکند آن حضرت فرمود: «ان العبد یسالالله الحاجه فیکون من شانه قضاوها الى اجل قریب او الى وقتبطى فیذنب العبدذنبا فیقول الله تعالى للملک: لا تقض حاجته و احرمه ایاها فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى».
بنده حاجتش را از خدا مىخواهد. بناى الهى نیز بر آن است که خواستهاش را دیریا زود به اجابت رساند. آنگاه بنده گرفتار گناهى مىشود. خدا به فرشتهاى کهمامور کار او است، مىفرماید: خواستهاش را به انجام نرسان و او را از دستیابىبه خواستهاش محروم کن! زیرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق دورىاز رحمت من گشته است».
شخصى به رسول خدا عرض کرد:
«احب ان یستجاب دعایى فقال(ص):
طهر ماکلتک و لا تدخل بطنک الحرام».
دوست دارم دعایم مستجاب شود.
حضرت فرمود: آذوقهات را از مال شبههناک پاک کن و غذاى حرام در شکم خود جاىنده».
و در حدیثى قدسى خداوند متعال فرمود: «و ربما صلى العبد فاضرب بها وجهه واحجب عنى صوته، اتدرى من ذالک؟ یا داوود ذاک الذى یکثر الالتفات الى حرمالمؤمنین بعین الفسق...».
چه بسا بنده نماز مىگزارد و من آن را رد کرده، به صورتش مىزنم و صداى مناجاتاو را از خود دور مىسازم. مىدانى این چه شخصى است؟ اى داوود، این همان کسى استکه همواره چشم خیانتخویش را متوجه حرم [ناموس] مومنان ساخته است».
خداوند متعال خالق هستى و پدیدآورنده نظام و سنن حاکمبر آن است، لذا دوست دارد انسانها به این نظام احترام گذاشته، و در وصول بهخواستههایشان آن را از نظر دور نداشته و در عین حالى که تاثیر وسایل را درمقاصد خود به ذات حق مستند مىکنند، براى برآورده شدن نیازهاى خود، آنها را نیزبه کار بندند.
بر این اساس قرآن کریم براى دفع شر کفار راه جهاد را پیش روى مومنان گذاردهاست و مىفرماید: «و قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم ...» با آنها بجنگید، تاخداوند با دستشما کافران را به سزاى کارشان برساند».
در جاى دیگر کسانى را که در خانه نشسته و به امید فتح از سوى خدا دست روى دستگذاشته و اقدامى نمىکنند توبیخ مىکند.
شخصى به امام صادق(ع) عرض کرد: دعا فرما تا خداوند به من روزى راحتى بدهد،حضرت فرمود: «برایت دعا نمىکنم. برو همان طور که خداوند دستور داده، سعى و تلاشکن».
در برخى احادیث از کسانى که بدون توجه به وسائلى که خداوند قرار داده است،رفع مشکل خود را مىطلبند یاد شده است. اینگونه افراد در پنج دسته ذیل قرارمىگیرند:
کفر و عناد نسبتبه حق مانع عنایت الهى و مشمول رحمتخاص او گشته و در لحظهانتقام رحمت عام را نیز تغییر مىدهد و هر دعایى حتى تقاضاى پیامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثیر مىسازد.
?. شخصى که خداوند مالى به او عنایتکرده، و او با اسراف و تبذیر و مصرف نابجا اموالش را به هدر مىدهد و از خداتقاضاى روزى مىکند.
?. مردى که از سوء خلق همسر خود و اذیتهاى پىدرپى او به تنگ آمده و از خدامىخواهد تا او را از دست آن زن راحت کند، حال آنکه خدا راه طلاق را در پیش روىاو گذاشته است.
?. شخصى که از آزار مکرر همسایهاش شکوه مىکند و او را به خاطر آن نفرینمىکند، در حالى که مىتواند خانهاش را بفروشد و در جاى مناسبى منزل اختیار کند.
?. آنکه در خانه نشسته، کار نمىکند و از خدا طلب رزق مىکند در حالى که خداوندراههاى روزى را پیش روى او قرار داده است.
?. کسى که مالى را به دیگرى قرض داده است و مقروض انکار مىکند.
سپس دستبه دعا برداشته و از خدا برگشت مال خویش را مىطلبد، در صورتى کهخداوند به او دستور شاهد گرفتن داده است.
«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین »
پروردگار شما گفته است : مرا بخوانید تا خواسته هایتان را اجابت کنم و برآورده نمایم . همانا کسانی که از عبادت من (درخواست و سؤال از من) سرباز می زنند و سرکشی می کنند ، به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ می شوند .
خداوند در این آیه شریفه به صراحت اعلام می دارد که هر که مرا بخواند و از من چیزی بطلبد ، دعایش را می پذیرم و به استجابت می رسانم و حاجتش را برآورده می کنم . سپس تاکید می کند که هر کس از دعا کردن سرپیچی و عصیان کند و از سؤال و نیایش به درگاهم تکبر نماید و مرا نخواند ، او را با ذلت به جهنم افکنم .
واژه عبادت که در این آیه آمده است ، مقصود از آن به فرموده امام باقر علیه السلام دعا است ، زیرا برترین و با فضیلت ترین عبادت و بندگی خدا ، دعا و سؤال از درگاه اوست .
از امام باقر علیه السلام سؤال می شود: کدام عبادت افضل است ؟ می فرماید : چیزی نزد خدای عزوجل برتر از دعا نیست که از او سؤال و درخواست کنند وآنچه را نزد اوست از او بخواهند و هیچ کس نزد خدا دشمن تر نیست از کسی که در عبادت و پرستش ذات مقدسش گردنکشی کند و آنچه را نزد او است درخواست ننماید .
پرسشی که به نظر می رسد این است که با این صراحت بیان آیه مبارکه در استجابت دعای مؤمنان ، چرا درخواست ها به استجابت نمی رسد؟
در این باره مطالب جالب و زیادی در روایات معصومین علیهم السلام آمده که بهتر است بدون هیچ حاشیه ای از آنها استفاده کرد .
مهمترین شرایط استجابت دعا، مصلحت بودن آن است . چه بسا کسی چیزی را از خدا بخواهد که به مصلحتش نیست و چون خدای عزوجل ارحم الراحمین است و به بندگانش لطف دارد، قطعا مصلحت بنده اش را می خواهد و لذا اگر در حالی که مطلب درخواستی به مصلحت سؤال کننده نباشد ، به اجابت برسد ، قطعا قبیح است و خدای سبحان از هر قبیحی منزه است ، یا اینکه ممکن است مطلب درخواستی غیر ممکن باشد یا دارای مفسده ای - چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت - برای درخواست کننده باشد ، که ما بیشتر بر درگاهش عجز و لابه کنیم و به خاک افتیم و دعا و نیایش نمائیم و اگر در این دنیا ، دعای ما - طبق مصالحی که بسیاری از آنها بر ما پوشیده است - به استجابت نرسد، قطعا بر سرمایه آخرتمان افزوده می شود و اجر و پاداش ما را عندالله زیادتر می کند .
به هر حال لازم است انسان در هر حال از خدا بخواهد و دعا کند . معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام می پرسد: جانم به قربانت! چه می فرمایید درباره دو نفر که با هم وارد مسجد شدند، یکی بیشتر نماز می خواند و دیگری بیشتر دعا می کند، کدام یک برترند؟ حضرت پاسخ می دهد: هر دو کار نیکی انجام می دهند . عرض می کند: دانستم ولی کدام یک - به هر حال - برتر است؟ می فرماید: او که بیشتر دعا می کند . آیا نشنیدی که خدای سبحان می فرماید: «ادعونی استجب لکم » . دعا همان عبادت بزرگ است .
یکی دیگر از شرایط استجابت دعا این است که انسان به پیمانی که با خدا بسته است وفادار باشد . پیمان با خدا این است که در برابر احکام و اوامرش اطاعت کنیم و سر فرود آوریم و از دستورهای الهی سرپیچی ننمائیم ، در آن صورت اگر درخواستی کردیم ، بی گمان مورد استجابت قرار می گیرد .
شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: خدا می فرماید: «ادعونی استجب لکم » و با این حال ما هرچه دعا می کنیم به استجابت نمی رسد؟ ! حضرت فرمود: روا نشدن دعاهایتان برای این است که شما به عهد و پیمان خود با خداوند وفا نمی کنید . خداوند می فرماید: «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم » به پیمان من وفادار باشید ، من هم به پیمانم وفا می کنم . «والله لو وفیتم الله لوفی لکم » به خدا قسم اگر وفا کنید ، خدا نیز وفا می کند .
شرایط دیگر استجابت دعا، دانستن جهت و روش دعا کردن است . در روایتی که نویسنده کتاب «نورالثقلین » نقل کرده، راوی از امام صادق علیه السلام می پرسد: چرا دعای ما به استجابت نمی رسد؟ حضرت می فرماید: باید روش دعا کردن را بیاموزید . سؤال می کند : روش چیست ؟ می فرماید: «تبدا فتحمد الله و تذکر نعمه عندک ثم تشکره ثم تصلی علی النبی و آله ثم تذکر ذنوبک فتقر بها ثم تستعیذ منها ، فهذا جهة الدعاء» در آغاز دعا، خدا را ستایش می کنی و نعمتهایش را به یاد می آوری سپس شکر و سپاس می کنی و بر پیامبر و اهل بیتش درود می فرستی، سپس گناهانت را یادآور می شوی و به آنها اعتراف می کنی و به خدا پناه می بری . این روش دعا کردن است .
شرط دیگر دعا صلوات است . در روایتی حارث بن مغیره از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود : هرگاه خواستی دعا کنی ، خدا را ستایش و تمجید و حمد و تسبیح و تهلیل کن و پس از حمد و ثنای پروردگار ، بر محمد و آلش صلوات و درود بفرست ، سپس دعای خود را با خدایت مطرح کن .
امام صادق علیه السلام - طی روایت دیگری - می فرماید: هر که از خدا چیزی را بخواهد، پس باید در آغاز، بر محمد و آل محمد درود فرستد سپس حاجتش را بیان کند و بعد از آن دوباره با صلوات بر پیامبر و اهل بیتش ، سخنش را به پایان برساند ، همانا خدای عزوجل کریم تر از آن است که دو طرف دعا را (که صلوات می باشد) بپذیرد و خود درخواست را که در وسط قرار دارد ، رها نماید .
آخرین شرط استجابت دعا شناخت است که شرط بسیار دشواری است . البته شناخت از شخصی با شخص دیگر تفاوت دارد . قطعا شناخت واقعی نزد پیامبر و خاندان معصومش است و بس، ولی بهر حال هر کس باید تا اندازه ای خدا شناس باشد . در کتاب توحید از امام کاظم علیه السلام روایت شده که فرمود : گروهی از امام صادق علیه السلام پرسیدند : چرا خدا را می خوانیم و اجابتمان نمی کند ؟ فرمود : زیرا کسی را می خوانید که او را نمی شناسید .
از خدای متعال خالصانه درخواست می نماییم خود را به ما بشناساند «اللهم عرفنی نفسک » تا در این ایام و لیالی مبارک قدر که ایام دعا و استجابت دعا است ، توفیق دعا کردن را بیابیم و با شناخت و معرفت خدا را بخوانیم و به خواست خداوند دعاهایمان به استجابت رسد و مقبول درگاه ذات مقدسش قرار گیرد . آمین رب العالمین
در فرهنگ اسلام و قرآن، فرد مسلمان نه تنها مجاز است که خدا را بخواند و خواستههای خود را از او بخواهد، بلکه به این کار مأمور است. خداوند ترک دعا را سبب بیاعتنایی او به بندگانش ذکر میکند:« قل مایعثوبکم ربی لولا دعاؤکم» (بگو اگر دعای شما نباشد خداوند به شما اعتنا نمیکند.)
استجابت دعا فقط دو شرط دارد:
1) دعاکردن
2) خواستن خالصانه از خدا، و نه از کس دیگر.
« اجیب دعوه الداع اذا دعان» (من پاسخ خواننده خود را میدهم اگر من را بخواند.)
«ادعونی استجب لکم» (مرا بخوانید تا شما را پاسخ دهم.) و « ان الله لا یخلف المیعاد» ( خداوند در وعده خود تخلف نمیکند.)
بنابراین دلیل اینکه برخی دعاها ظاهرا مستجاب نمیشوند این است که فاقد یکی از این دو شرط هستند؛ یعنی یا دعای واقعی نیستند یا دعاکننده خدا را نمیخواند و در دعاکردنش خالص نیست.
گاهی نیز دعا مستجاب شده است ولی دعاکننده غافل است، زیرا استجابت دعا اقسام مختلفی دارد: استجابت با تأخیر، استجابت در آخرت، استجابت با کفران سیئات، استجابت با تبدیل به احسن و ...
پس باید در تحقق این دو شرط دعا کوشید؛ بهخصوص، اخلاص در دعا که غالبا محقق نمیشود، و شاید به همین جهت است که دعای انسان مضطر و مستاصل، معمولا مستجاب است زیرا او خالصانه خدا را میخواند.
البته گاهی خداوند، از سر بزرگواری، برخی دعاهایی را هم که فاقد اخلاص باشد پاسخ مثبت میدهد و مستجاب میکند.
قل انما ادعوا ربی و لا اشرک به احدا
بگو من تنها خدای خویش را (به کمک) فرا می خوانم و هیچ کس را با او شریک نمی سازم.
اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید...
کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت: دروغ . غرور . عشق !! انسان با غرور میتازد، با دروغ میبازد، با عشق میمیرد. (دکتر علی شریعتی)
عمیق ترین کلمه "عشق" است ... به آن ارج بنه.
بی رحم ترین کلمه "تنفر" است ... از بین ببرش.
سرکش ترین کلمه "هوس" است ... بآ آن بازی نکن.
خود خواهانه ترین کلمه "من" است ... از ان حذر کن.
ناپایدارترین کلمه "خشم" است ... ان را فرو ببر.
بازدارترین کلمه "ترس" است ... با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه "کار" است ... به آن بپرداز.
پوچ ترین کلمه "طمع" است ... آن را بکش.
سازنده ترین کلمه "صبر" است ... برای داشتنش دعا کن.
روشن ترین کلمه "امید" است ... به آن امیدوار باش.
ضعیف ترین کلمه "حسرت" است ... آن را نخور.
تواناترین کلمه "دانش" است ... آن را فراگیر.
محکم ترین کلمه "پشتکار" است ... آن را داشته باش.
سمی ترین کلمه "غرور" است ... بشکنش.
سست ترین کلمه "شانس" است ... به امید آن نباش.
شایع ترین کلمه "شهرت" است ... دنبالش نرو.
لطیف ترین کلمه "لبخند" است ... آن را حفظ کن.
حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت" است ... از آن فاصله بگیر.
ضروری ترین کلمه "تفاهم" است ... آن را ایجاد کن.
سالم ترین کلمه "سلامتی" است ... به آن اهمیت بده.
اصلی ترین کلمه "اطمینان" است ... به آن اعتماد کن.
بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است ... مراقب آن باش.
دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است ... از آن سوءاستفاده نکن.
زیباترین کلمه "راستی" است ... با ان روراست باش.
زشت ترین کلمه "دورویی" است ... یک رنگ باش.
ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است ... دوست داری با تو چنین کنند؟
موقرترین کلمه "احترام" است ... برایش ارزش قایل شو.
آرام ترین کلمه "آرامش" است ... به آن برس.
عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است ... حواست را جمع کن.
دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است ... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.
سخت ترین کلمه "غیرممکن" است ... وجود ندارد.
مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است ... مواظب پلهای پشت سرت باش.
تاریک ترین کلمه "نادانی" است ... آن را با نور علم روشن کن.
کشنده ترین کلمه "اضطراب" است ... آن را نادیده بگیر.
صبورترین کلمه "انتظار" است ... منتظرش باش.
بی ارزش ترین کلمه "انتقام" است ... بگذاروبگذر.
ارزشمندترین کلمه "بخشش" است ... سعی خود را بکن.
قشنگ ترین کلمه "خوشروئی" است ... راز زیبائی در آن نهفته است.
تمیزترین کلمه "پاکیزگی" است ... اصلا سخت نیست.
رساترین کلمه "وفاداری" است ... سر عهدت بمان.
تنهاترین کلمه "گوشه گیری" است ... بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.
محرک ترین کلمه "هدفمندی" است ... زندگی بدون هدف روی آب است.
و هدفمندترین کلمه "موفقیت" است ... پس پیش به سوی آن ...
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست
وبه کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود،دسته بزرگی از
فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی
را که توسط پیک ها از زمین می رسند،باز می کنند وآنها را
داخل جعبه می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید شما چه کار
می کنید؟فرشته درحالی که داشت نامه یی را باز می کرد،
گفت اینجا بخش دریافت است وما دعاها وتقاضاهای مردم
از خداوند را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت.باز تعدادی
از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و
آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.مرد پرسیدشماها
چه کار می کنید؟یکی از فرشتگان با عجله گفت اینجا بخش
ارسال است،ما الطاف ورحمت های خداوند را برای بندگان به
زمین می فرستیم.مرد کمی جلوتر رفت ویک فرشته را دید که
بیکار نشسته است.با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد اینجا بخش تصدیق جواب است.مردمی که
دعاهایشان مستجاب شده،باید جواب بفرستند ولی فقط
عده بسیار کمی جواب می دهند.مرد از فرشته پرسید مردم
چگونه می توانند جواب بفرستند؟فرشته پاسخ دادبسیار ساده،
فقط کافیست بگویند
خدایا شکر
1: دو بیگانه هم درد از خویش بی درد یا نا هم درد با هم خویشاوندترند
?:انسان نقطه ای است میان دو بی نهایت: بی نهایت لجن بی نهایت فرشته
?:آن گاه که تقدیر واقع نگردید از تدبیر نیز کاری ساخته نیست.
?:مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد.
?:اساسا <<خوشبختی>> فرزند نامشروع <<حماقت>> است.
?: اگر توانستی (( نفهمی)) می توانی خوشبخت باشی !
?:جامعه دو طبقه دارد: ?:طبقه ای که می خورد و کار نمی کند ?:طبقه ای که کار می کند و نمی خورد.
?:چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است.
?:تمام بدبختی های آدم مال این دو کلمه است یکی داشتن و یکی خواستن
??:چقدر ندانستن ها و نفهمیدن ها که از دانستن ها و فهمیدن ها بهتر است.
??:کیست که تنها آروزی همیشگی اش در این جهان این باشد که تنها چیزی را که از این جهان آرزو می کند از دست بدهد؟
??:آن ها که از در می آیند و می روند چهارپایان نجیب و ساکت تاریخ اند حادثه ها را تنها کسانی در زندگی آدمی آفریده اند که از پنجره ها بیرون جسته اند و… یا به درون پریده اند.
??:چقدر دعا می کنم که: بعضی اصوات را نشنونی بعضی رنگ ها نبینی بعضی افکار را نفهمی بعضی حالات را حس نکنی
??:با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.
??:وقتی در صحنه حق و باطل نیستی وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی هرکجا که خواهی باش چه در نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته باشی هر دو یکی است
??:حوادث انسان های بزرگ را متعالی و آدم های کوچک را متلاشی می کند.
??:این سه راهی است که در پیش پای هر انسانی گشوده است: پلیدی پاکی پوچی
??:شرف مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یک بار لکه دار شد دیگر هرگز جبران پذیر نیست
??:چقدر دوست دارم این سخن مسیح را « از راه هایی مروید که روندگان آن بسیارند از راه هایی بروید که روندگان آن کم اند»
??:آدم بالاخره می میره حالا من به اسهال خونی بمیرم بهتره یا به خاطر حرفم؟
??:آن جا که عشق فرمان می دهند محال سر تسلیم فرو می آرد.
??:چاپلوسی یونجه لطیفی است برای درازگوشان دمبه دار خوشحال
??:گریستن خوب نیست مگر بشود جوری گریست که چشم ها نفهمند
??:پروانه ی شمع اگر هم چون مرغ خانگی نه بر گرد شمع که در پی خروس می رفت زندگی در زیر پایش رام می گشت و آسمان بر بالای سرش به کام
??:من از دو کار نفرت دارم : یکی درد دل کردن که کار شبه مردهاست و یکی هم از خود دفاع کردن برای تبرئه خود جوش زدن که کار مستضعفین است. شجاع به همدرد نیازمند نیست از ناله شرم دارد.
??:برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن و یاس انسان امروزه یاسی است ناشی از آگاهی اش به خویش و خوش بینی انسان در تاریخ زاییده ی جهلش نسبت به خویش است
??:زنی که زیبایی اندیشه پیدا کرده باشد زیبایی بدنش را نشان نمی دهد.
??:دو پدیده را مردم یا عوام نمی توانند از هم سوا کنند یکی شور مذهبی است یکی شعور مذهبی.که این دو ربطی به هم ندارند آن کسی که شور مذهبی دارد خیال می کند که شعور مذهبی هم دارد
??:هرکس – نه تنها – به میزان معلوماتی که دارد عالم نیست بکله به میزان مجهولاتی که در عالم احساس می کند عالم است.
??:انسان به میزان برخورداری هایی که در زندگی دارد انسان نیست بلکه به اندازه نیازهایی که در خود احساس می کند انسان است
??:برای این که قومی خوب سواری بدهد باید احساس انسان بودن از او گرفته شود.
??:چقدر این قفس برایم تنگ است. من تاب تنگنا ندارم !