دعا زمان شدت و سختی 1-در کتاب تعبیر الرویا برای محمد بن یعقوب کلینی این عبارت مذکور است: احمد روایت نموده است از وشا،از حضرت ابوالحسن امام رضا(ع) که فرمودند: «در خواب پدر خود را دیدم که فرمودند:ای پسر من ! هر گاه درشدت و سختی وارد شوی پس تو این کلمه را بسیار بگو:» «یا رؤوفُ یا رَحیمُ» «ای مهربان ای رحم کننده» و بعد از آن فرمودند:«ما آن چیزی را که در خواب میبینیم چنان است که آن را در بیداری ببینیم.» 2- ایضا ابن طاووس گوید: دوست ما ملک مسعود که خدای تعالی عاقبت او را به برآوردن وعدههای خود ختم کند به ما حدیث نمود که در خواب شخصی را دید که با او از عقب دیوار سخن گفت و روی او را ندید و این دعا را میخواند: مهج الدعوات
« یَا صَاحِبَ الْقَدَرِ وَ الْأَقْدَارِ وَ الْهِمَمِ وَ الْمَهَامِّ عَجِّلْ فَرَجَ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ فِی خَلْقِکَ وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیَرَة» «ای صاحب قدرت و حکمها و ای صاحب همتها و قصدها شتاب کن در ظهور بنده خود و دوست خود و حجت ودلیل بپای دارندهی فرمان ترا در آفریدگان خود و بگردان برای ما در این خیر و خوبی را .» |
با وجودی که اثر رنگها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق میکند. برخی از تاثیرات رنگها دارای معنی یگانهای در سراسر جهان هستند. رنگهایی که در طیف رنگها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که این دامنهاش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است...
رنگ چیست؟
در سال 1666، اسحاق نیوتن، دانشمند نامدار انگلیسی، کشف کرد که چنانچه نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگهای قابل رؤیت تجزیه میشود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصر به فرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگهای دیگر نیست. آزمایشهای بعدی نشان داد که با ترکیب نورها میتوان رنگهای مختلف را ایجاد کرد. برای مثال، نور قرمز در ترکیب با نور زرد، رنگ نارنجی را به وجود میآورد. رنگی که بر اثر ترکیب دو رنگ دیگر به وجود آید را ترکیبی میگویند. بعضی از رنگها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی میکنند و نور سفید میسازند. این رنگها را نیز رنگهای مکمل مینامند.
تاثیرات رنگها از نظر روانشناسی :
با وجودی که اثر رنگها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق میکند ام0ا برخی از تاثیرات رنگها دارای معنی یگانهای در سراسر جهان هستند. رنگهایی که در طیف رنگها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که این دامنهاش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است. رنگهایی که در ناحیه آبی طیف قرار دارند، رنگهای سرد نامیده میشوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگها معمولاً آرامش بخشند ام0ا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بیتفاوتی را به ذهن آورند.
روانشناسی رنگها به عنوان روش درمان
در برخی از فرهنگهای قدیمی، از جمله مصریها و چینیها، از رنگها برای درمان استفاده میشده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته میشود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش:
از رنگ قرمز برای تحریک بدن و ذهن و افزایش تمرکز استفاده میشود.
از رنگ زرد برای تحریک اعصاب استفاده میشود.
از رنگ نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی استفاده میشود.
از رنگ آبی برای کاهش درد و تسکین بیمار استفاده میشود.
از رنگ نیلی برای تسکین ناراحتیهای پوستی استفاده میشود.
اغلب روانشناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید مینگرند و میگویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگها اغراق شده و رنگها در فرهنگهای مختلف، معانی متفاوتی دارند. پژوهشها نشان دادهاند که در بسیاری از موارد، تاثیرات رنگها در تغییر حالت افراد، تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آنها به وجود آورد ام . این اثر پس از آن که آنها آرامششان را بازیافتند، به تدریج کاهش خواهد یافت.
روانشناسی رنگهای مختلف
1ـ روانشناسی رنگ سیاه :
سیاه تمام نورها در طیف رنگها را جذب میکند.
سیاه معمولاً به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار میگیرد ام0ا به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته میشود. از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیتهای خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده میشود.
رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار میگیرد. این رنگ همچنین نشانگر غمگینی، جذابیت جنسی و رسمی بودن است.
در مصر قدیم، رنگ سیاه نشانگر زندگی و تول0د دوباره بود.
رنگ سیاه معمولاً به دلیل لاغر نشان دادن در نمایشهای مد مورد استفاده قرار میگیرد.
2- روانشناسی رنگ سفید :
رنگ سفید، نماد معصومیت و پاکی است.
رنگ سفید میتواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد.
رنگ سفید معمولاً نشانگر سرما، پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملاً به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ به نظر آید امَا خالی و سرد است. بیمارستانها و کادر پزشکی از رنگ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده میکنند.
3- روانشناسی رنگ قرمز :
رنگ قرمز، رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.
رنگ قرمز، نشانگر عشق، حرارت و صمیمیت است.
رنگ قرمز، به وجود آورنده احساس شور و هیجان است.
رنگ قرمز، تحریک کننده احساس خشم و عصبانیت است.
4- روانشناسی رنگ آبی :
آبی، رنگ مورد علاقه بسیاری از مردم و محبوبترین رنگ در بین مردان است.
رنگ آبی، احساس آرامش را به ذهن میآورد و معمولاً نشانگر صلح، امنیت و نظم است.
رنگ آبی، میتواند احساس غم، درونگرایی یا گوشهگیری را در بعضی افراد به وجود آورد.
رنگ آبی معمولاً برای دکور دفاتر مورد استفاده قرار میگیرد زیرا تحقیقات نشان داده است که افراد در اتاقهای آبی کارآیی بیشتری دارند.
رنگ آبی با وجودی که از محبوبترین رنگهاست ام0ا یکی از رنگهایی است که کمترین اشتها را بر میانگیزد. در برخی از برنامههای کاهش وزن توصیه میشود که غذای خود را در بشقابهای آبی بکشید. رنگ آبی به ندرت به صورت طبیعی درخوراکیها وجود دارد. همچنین رنگ آبی غذا معمولاً به عنوان نشانه فاسد بودن و یا سم0ی بودن آن در نظر گرفته میشود.
رنگ آبی میتواند باعث کاهش ضربان قلب و حرارت بدن گردد.
5- روانشناسی رنگ سبز :
رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است.
رنگ سبز، نشانگر آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است.
پژوهشگران دریافتهاند که رنگ سبز میتواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد. برخی از دانشآموزان و دانشجویان با قراردادن یک برگه شفاف سبز رنگ بر روی صفحه کتاب، میتوانند مطالب را با سرعت بیشتری از حد0 معمول بخوانند و درک کنند.
رنگ سبز، از دیر باز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار میرفته است.
از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده میشود.
رنگ سبز باعث کاهش استرس میشود. کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار میکنند، کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش میشوند.
6- روانشناسی رنگ زرد :
رنگ زرد، رنگی گرم وشاد است.
رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس میکند، بیشتر از بقیه رنگها چشم را خسته میکند. استفاده از رنگ زرد برای پس زمینه کاغذ یا نمایشگر کامپیوتر میتواند باعث چشم درد یا در حالتهای خاص از دست دادن بینایی گردد.
رنگ زرد میتواند احساس رنجیدگی و خشم را به وجود آورد. با وجودی که رنگ زرد به عنوان یک رنگ شاد شناخته میشود اما بیشتر مردم در اتاقهای زرد رنگ، هیجانشان را از دست میدهند و بچه ها نیز در اتاقهای زرد رنگ بیشتر گریه میکنند.
رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن انسان میگردد.
چون رنگ زرد، از بقیه رنگها زودتر دیده میشود، بیشتر از بقیه برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
7- روانشناسی رنگ ارغوانی :
رنگ ارغوانی نماد وفاداری و ثروت است.
رنگ ارغوانی نشانگر عقل و معنویت است.
رنگ ارغوانی خیلی کم در طبیعت وجود دارد و به همین دلیل ممکن است به عنوان نشانه مصنوعی یا غیر عادی بودن در نظر گرفته شود.
8- روانشناسی رنگ قهوهای :
رنگ قهوهای، رنگی طبیعی است که برانگیزاننده حس قدرت و اطمینانپذیری است.
رنگ قهوهای همچنین میتواند حس غم و انزوا را به وجود آورد.
رنگ قهوهای، حس گرما ، محبت، آسایش و امنیت را به ذهن میآورد.
رنگ قهوهای معمولاً بیانگر طبیعی بودن، زمینی بودن و متفاوت بودن است اما گاهی میتواند نشانگر پیچییدگی نیز باشد.
9- روانشناسی رنگ نارنجی :
رنگ نارنجی، ترکیب زرد و قرمز است و به عنوان یک رنگ انرژیزا در نظر گرفته میشود.
رنگ نارنجی، احساس هیجان، گرما و شور و شوق را به ذهن میآورد.
رنگ نارنجی، معمولاً برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
10- روانشناسی رنگ صورتی :
رنگ صورتی، در واقع همان رنگ قرمز کم رنگ است و معمولاً نشانگر عشق است.
رنگ صورتی اثر آرامبخشی دارد. در ورزشگاهها معمولاً رختکن تیم حریف را به رنگ صورتی نقاشی میکنند تا بازیکنان آنها کم انرژی و منفعل شوند.
با وجودی که اثر آرام بخشی رنگ صورتی مشخص شده است ولی پژوهشگران دریافتهاند که این اثر تنها در خلال مواجهه اولیه به وجود میآید. مثلاً هنگامی که از این رنگ در زندانها استفاده شد، زندانیان پس از عادت کردن به آن، حتی نا آرامتر از قبل شدند .
برخی از روانشناسان عقیده دارند رنگی که برگزیده و دلخواه کسی است میتواند گویای خصوصیات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زیر چکیده ای است که بر اساس این نظریه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده :
رنــگ قــرمــز:
خوش قلب اما خودپرست این رنگ مظهر شدت و زیاده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت و خون و آتش. کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی تواند در زندگی بی تفاوت باشد.
این گونه اشخاص تند و سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شکست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.
قضاوتهای عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران اغلب سبب از بین رفتن دوستی هایشان می شود، با آن که در عشق کاملاً فداکارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفکر و جویا شدن علت می جنگند.
دو عیب بزرگ خودپرستی و عدم کنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور کلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی هستند.
رنــگ صــورتی:
مورد علاقه دیگران رنگ صورتی درواقع همان قرمز است که کمرنگ شده باشد. اگر به این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز را کمی ملایمتر دارا می باشید، با گذشت هستید و در عشق، تندی نشان نمی دهید.
دیگران را خوب درک می کنید و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف رفتار می کنید و به دلیل نشاط و شادابی تان مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی که به این رنگ علاقه دارند اغلب شکستها، خشونتها و دشواری های زندگی را تحمل کرده اند و با مشکلات فراوان مواجه شده اند.
رنــگ آبــی:
نظم، پشتکار، تنهایی رنگ آبی از رنگهایی است که طرفداران زیادی دارد. اگر به این رنگ علاقه دارید، کاملاً می توانید هوس و احساسات و هیجانات خود را کنتر ل کنید.
ظاهر آرام شما دیگران را وادار می کند که به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرید.
در خرید و پوشش لباس قناعت می کنید و به علت شرم و حیا و گاه غروری که دارید میل دارید اغلب تنها باشید. حماقت و عدم فهم دیگران شما را کسل می کند و کسانی که از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می کنند.
کارهای خود را از روی نظم و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می دهید. یکی از صفات مشخص شما پشتکار شماست.
رنــگ ارغــوانی:
رنگ عارفها و روانگران رنگ اسرارآمیز و باشکوهی است. دوستداران این رنگ پیوسته مجذوب زیبایی ها و ظرافتها می شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با این دسته لذتبخش است که امور معنوی بیشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نیز هست!
رنــگ قهــوه ای:
قابل اعتماد اگر رنگ قهوه ای را دوست دارید کاملاً می توان روی شما حساب باز کرد. باثبات و مقدس، شاعرپیشه وکمی فیلسوف مآب هستید.
به ندرت تغییر عقیده می دهید و با آن که کمتر تصمیم می گیرید اما هر بار که تصمیمی بگیرید آن را به مورد عمل می گذارید.
شما کاملاً در نگهداری پول و اسرار دیگران قابل اعتماد هستید. میل دارید پیوسته در عالم خودتان باشید و گاهی اوقات با اطرافیان خود رفتار خشونت آمیزی در پیش می گیرید. در عشق هرگز بدبین و تند نیستید.
رنــگ خاکستـــری:
احساس بی نیازی این رنگ مظهر چشم پوشی از خوشی های دنیاست. کسانی که به این رنگ علاقه دارند اغلب در زندگی احساس رضایت می کنند، خاکستری رنگ عقلا است و جوانانی که به این رنگ اظهار علاقه می کنند درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص کهنسال میدانند و در زندگی احساس بی نیازی می کنند.
در عشق بر افراد مسن تر از خود تمایل دارند و اغلب کسانی که از نظر فکر و ایده به آنها برتری دارند خیلی آسان طرف توجهشان قرار خواهند گرفت.
رنــگ پـرتــقالی:
صداقت آری، هوسبازی هرگز رنگی است ترکیبی و آنهایی که این رنگ را رنگ دلخواه خود می دانند متکی به نفس نیستند. اجتماعی و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار می کنند.
نفوذ در این گونه افراد مشکل است کسی که آنها را دوست بدارد می تواند با او به آسانی ازدواج کند. هوسباز نیستند و اگر با کسی دوستی کنند صداقت و فداکاری دارند. اگر افراد این دسته با کسی که خصوصیات اخلاقی خودشان را داشته باشد ازدواج کنند سعادتمند می شوند.
رنــگ سبــز:
کنجکاوی رنگ سبز طبیعت وتازگی است. اگر به این رنگ علاقه دارید زندگی با شما آسان است. نقطه اشتراک فراوانی با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالی دارید روابط شما با دیگران بر پایه ی اصول و قرارداد است.
دوست ندارید که در زندگیتان حوادثی به وقوع پیوندد اما کنجکاوانه به ماجراهای زندگی دیگران توجه دارید.
رنــگ فیــروزه ای:
اسرارآمیز و پند ناپذیر دوستداران این رنگ اسرارآمیزند و احساساتی و کارهای شخصی خود را به خوبی اداره می کنند. پشتکار دارند و باثباتند و به نصایح دیگران در مورد کارهای خود کمتر توجه دارند. فیروزه ای معمولا رنگ مورد علاقه ی خانمها است.
رنــگ سیــاه:
خوش ذوقی و ظرافت طبع این رنگ برخلاف عقیده ی همگان رنگ نومیدی و عزا نیست بلکه نشانه خوش ذوقی و ظرافت طبع است. اگر از دوستداران این رنگ هستید مسلماً به شخصیت اطرافیان خود احترام می گذارید و برای آن که دیگران را با ارزش و برجسته نشان دهید از هیچگونه کمکی به آنها دریغ نمی کنید و هرگز خود را به دیگران تحمیل نمی نمایید همچنین عقاید و نظریات دیگران را به آسانی می پذیرید.
یک نکته ی رنگی :
توجه و علاقه شما به رنگها در طی زمان تغییر می کند به دلیل آن که خصوصیات اخلاقیتان نیز در سالیان دراز تغییر خواهد کرد. اما اگر در مورد رنگی ناگهان عقیده خود را عوض کنید به علت ضعف شما و یا به علت نیازتان به تغییر محیط است .
شما جه رنگی هستید ؟ ( روانشناسی رنگ )
رنگ های هماهنگ با عددها و حرف ها:
قرمز: (1) ش.س.ج.الف
نارنجی: (2) ت.ث.ک.ب
زرد: (3) ی.ل.ص.ض
سبز: (4) و.م.د.ژ
آبی: (5) چ.ن.ط.ظ
نیلی: (6) ح.خ.ف
بنفش: (7) ع.پ.غ
صورتی: (8) ز.ق.هـ
طلایی: (9) ر.ذ.گ
نــمــونــه:
مصطفی سعیدی رشک علیا
م 4 ص 3 ط 5 ف 6 ی 3 س 1 ع 7 ی 3 د 4 ی 3 ر 9 ش 1 ک 2 ع 7 ل 3 ی 3 ا 1
سپس این اعداد را با هم جمع می زنیم:
4+3+5+6+3+1
+ 7+3+4+3+9+ 1+2+7+3+3+ 1 = 65
6+5
= 11 ============<< 1+1 = 2
عدد 2، برابر با رنگ نارنجی است پس من
ویژگی های رنگ نارنجی را دارم
ســبــز :
مهم است که برای خودتان برنامه ی روزانه داشته باشید.
کم پیش می آید زندگی شما آشفته و بی هدف باشد.
دیگران برای گرفتن راهنمایی پیش شما می آیند.
برای گسترده تر ساختن دانش خود هرگز از آموختن
باز نخواهید ماند. ارج نهادن به آیین گذشته
برایتان با ارزش است
نــارنــجــی :
شوخ طبعی ویژه ای را که به ارث برده اید
سبب شده است که دوست داشتنی باشید.
نشاط شما آرزوی قلبی خیلی هاست.
شخصیتی دوست داشتنی دارید. گاهی درباره ی
هر چیزی بیش از اندازه زیاده روی می کنید
بنابراین تلاش کنید که دیگران رویتان اثر نگذارند.
با کاری که می کنیدشاید نتوانید دیگران را خوشحال
سازید مگر این که دست از تقلید بردارید و
آنچه را که در درونتان می جوشد بیرون کنید
بــنــفــش :
دوستدار کندوکاو و جستجو در هر پدیده هستید.
هیچ رویدادی را به راحتی نمی پذیرید مگر این که
خودتان آن را تجربه کرده باشید.
در حل گرفتاری های خود راه حل را در درون خود بجویید.
دوستدار تنهایی هستید و هماهنگ شدن و یا کنار آمدن
با دیگران یکی از گرفتاری های بزرگ زندگی شما است
آبــی :
دیگران شما را شخصیتی رک و بی آلایش می دانند
و به همین سبب برایشان دوست داشتنی هستید.
آزادی برایتان ارزشمند است و هرگز نمی توانید در جایی
کار کنید که به شما فشار می آورند و یا زیر نظر هستید.
زندگی با همه ی سختی ها و گرفتاری هایش
برایتان خوشایند است. روحیه ی سرکشتان نمی گذارد
که در یک جا پایبند شوید و می خواهید در میان مردم
نیز نامی شوید. در هر جایی که قدم بگذارید
با هوش خود خواهید توانست آرامش را در آنجا برقرار کنید
قــرمــز :
خودخواه هستید و برای رسیدن به هدفهایتان دیگران را
له می کنید. در اوج شادی با کوچکترین بهانه ای اخم هایتان
در هم می رود و در لاک خود فرو می روید. گاهی نیز به سرعت
شکیباییتان را از دست می دهید و به دیگران زور می گویید
صــورتــی :
دارای قدرت جسمی بالایی هستید. به خاطر اراده ی بالایی
که دارید می توانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید.
مهر به دیگران در شما آن چنان بالاست که دیگران برایتان
با ارزشمندتر از خودتان هستند. برای رسیدن به هدف هایتان
سلامتی خودتان را نیز به فراموشی خواهید سپرد
طــلــایــی :
در هر چیزی تنها میزان بالای آن می تواند شما را
خوشنود کند رفتار و سخنتان چنان زیبایی ای در
خود دارد که کم پیش می آید کسی شما را خوب بشناسد.
کم پیش می آید که چهره ی افسرده ای به خود
بگیرید چون که به هر چیزی با خوش بینی نگاه می کنید.
در هر کار گروهی پیروز سر افراز هستید
نــیــلــی :
زندگی شما همانند زندگی انسان های عارف است
و مردمی که با آن ها سر و کار دارید نزد شماگناهشان
را بازگو می کنند. دیگران را دوست دارید و از
حس ششم خوبی نیز برخوردار هستید و این چنین از
گرفتاری های مردم آگاه می شوید. بسیار با قدرت
و سخاوتمند هستید. دادخواه هستید و با کوچکترین
بیدادی دیگران آزرده می شوید.
بیشتر افرادی که سوی شما می آیند گرفتار هستند
و برای دریافت کمک به شما روی می آورند
زرد :
تیز هوش و خوش بین هستید. هرگز در گفتن
آن چه که می خواهید بر زبان بیاورید کم نخواهید آورد.
به خاطر زنده دلی همیشه دور و برتان پر از دوستان
خواهد بود. با اینکه روحیه ی شادی دارید اما هرگز
شادمان نخواهید بود مگر این که شادی هایتان را
با دیگران تقسیم کنید .
درباره رنگ :
مطالعه درباره ی رنگ ملاحظاتی را در زمینه های فیزیک ، فیزیولوژی و روانشناسی پیش می آورد . علم فیزیک ، توزیع انرژی طیفی نوری را که از یک سطح صادر و یا به وسیله ی آن منعکس می شود ، بررسی می کند ( شاخه ی خاصی از آن به مطالعه ی جنبه های شیمیایی رنگیزه ها و رنگینه ها ، در ارتباط با خواص رنگ ساز این مواد می پردازد ) . فیزیولوژی ، فرایند هایی را که در چشم و مغز به هنگام تحریک ناشی از تجربه ی رنگ اتفاق می افتد ، مورد مطالعه قرار می دهد . روانشناسی در مسائل آگاهی و ذهنیت نسبت به رنگ – همچون عنصری از تجربه ی بصری – بحث می کند . اشتراک اصطلاحات در این عرصه ها ، غالبا ً بر دشواری درک مفاهیم می افزاید . مطالعه ی هنری رنگ نیز مقوله ای جدا از این ملاحظات نیست ، و به خصوص رویکرد روانشناختی رنگ در این زمینه اهمیت دارد .
هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد بصری مستقلا ً تغییر پذیر است : فام ، درخشندگی و اشباع .
فام ، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله ی رنگی ( از قرمز تا بنفش) – معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی – مشخص می کند .گفته می شود که تقریبا ً 150 فام متفاوت را می توان تشخیص داد ، ولی همه ی اینها به طور مساوی در طیف مرئی توزیع نشده اند ، زیرا چشم ما برای تفکیک فام ها در طول موج های بلند تر توانایی بیشتری دارد . بلند ترین طول موج ها در منطقه ی قرمز و کوتاه ترین طول موج ها در منطقه ی بنفش هستند . دسته بندی عمومی رنگ ها به بیفام ( سیاه ، سفید و خاکستری ها ) ، و فام دار ( قرمز ، زرد ، سبز ،...) بر همین صفت مبتنی است . برای سهولت درک مطلب ، فام را می توان مشخص کننده ی اسم عام رنگ ها تعریف کرد .
قرمز ، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند ، رنگ های اصلی نیز نام گرفته اند . فام های ثانویه عبارتند از : نارنجی ، سبز و بنفش که که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل می شوند . فام های ثالثه از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به دست می آیند : زرد- نارنجی( پرتقالی) ،
نارنجی- قرمز ، قرمز- بنفش ( ارغوانی) ، بنفش- آبی ( لاجوردی) ، آبی- سبز (فیروزه ای) ، سبز- زرد (مغز پسته ای) . دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معین در چرخه ی رنگ ، نشان می دهند . در چرخه ی رنگ ، فام های ثانویه و ثالثه ای که بین یک زوج فام اولیه جای گرفته اند ، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنارهم ساده ترین هماهنگی رنگی را پدید می آورند .
درخشندگی (والوور) ، دومین صفت رنگ است و درجه ی نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص می کند(غالبا ً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار می برند) . معمولا ً درخشندگی رنگ های فام دار را در قیاس با رنگ های بیفام می سنجند . در چرخه ی رنگ ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی ( معادل خاکستری تیره ی نزدیک به سیاه) را دارد . در سلسله ی رنگی ، هر فام نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند . معکوس کردن این ترتیب طبیعی ، ناسازگاری رنگی به بار می آورد (مثلا ً اگر بنفش روشن در کنار سبز زیتونی قرار گیرد ، نوعی تکان بصری ایجاد می کند .
اشباع )پرمایگی) ، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام آن را مشخص می کند ( گاه واژه ی شدت را در این مورد به کار می برند ) . فام های چرخه ی رنگ صد در صد خالص اند ولی در طبیعت به ندرت می توان فام خالصی یافت . همچنین ، کمتر رنگیزه ای حد اشباع فام مربوطه در چرخه ی رنگ را داراست .
اگر فام ها به هم آمیخته شوند ، رنگ های شکسته به دست می آیند . اختلاط فام های خالص با یکدیگر یا با رنگ های بیفام ، باعث تغییر در پرمایگی و درخشندگی شان می شوند . به طور کلی ، هر فام قابلیت ایجاد رنگ های متنوعی را در حوزه ی خود دارد که به آن تلوّن (واریاسیون ) می گویند ( مثلا ً انواع صورتی ، اُخرایی وقهوه ای ، تلوّن در فام قرمز هستند.
چگونگی متظاهر شدن رنگ ها از دیگر مباحث رنگ شناسی است . در تجربه ، سه نمود مختلف در رنگ ها می توان تشخیص داد : فیلمرنگ ، حجمرنگ و سطحرنگ . فیلمرنگ ، رنگی است که در فاصله ای نا مشخص نسبت به بیننده ظاهر می شود (مثلا ً رنگی که در طیف نما اسپکتروسکوپ می توان دید ، یا رنگ آسمان خاکستری یکنواخت) . فیلمرنگ ، بافت واضحی ندارد و گویی شخص می تواند کمابیش به درون آن رسوخ کند . همواره در تراز جلو به چشم می آید . فیلمرنگ را نمی توان همچون کیفیتی در اشیاء و یا متعلق به رویه ی اشیاء دانست .
حجم رنگ را در اشیای پشت نما می توان دید ( مثلا ً در یک استکان چای یا در بخار رنگین) . حجمرنگ در فضای سه بُعدی که اشغال کرده است گسترش می یابد ، ولی تراز متغیری نسبت به چشم بیننده ندارد .
سطحرنگ ، چنان به نظر می آید که روی سطح شیء قرار گرفته است ( مثلا ً در یک کاغذ رنگی) . بافت رویه ی شیء را به خود می گیرد و حایل غیر قابل نفوذ برای چشم ایجاد می کند . سطحرنگ را معمولا ً همچون کیفیتی در خود شیء می انگاریم .
از این سه کیفیت ظاهری که اشاره کردیم ، نمود های دیگری چون تلأ لو، فروغ و فلزنما ناشی می شوند . نقاشان با سطحرنگ سر و کار دارند ولی بخشی از صناعت آنان معطوف به ایجار نمود های حجمرنگ ، فیلمرنگ ، تلأ لو و فروغ به وسیله ی رنگیزه است که در واقع چنین کیفیت هایی را ندارد . آن دسته از حجم سازان مدرن که با موادی چون پلاستیک کار می کنند ، از نمود حجمرنگ بهره می گیرند .
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد ، بررسی تأثیر متقابل رنگ ها است . جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر می کند . اگر در شرایط روشنایی مناسب ، چند ثانیه به یک رنگ فام دار خیره شویم و بی درنگ بر سطحی سفید بنگریم ، مکمل آن رنگ را خواهیم دید . این پدیده را – که ناشی از واقعیت فیزیکی رنگ عینی نیست – پی انگاره می نامند . پی انگاره ی هر رنگ ، رنگ مجاورش را تحت تأثیر قرار می دهد و در نتیجه ، تفاوت کیفی آن دو رنگ بارزتر می شود ( مثلا ً قرمز در کنار سبز ، پرمایه تر به نظر می رسد و برعکس ) . تغییری که بدین سان در جلوه ی رنگ ها پدید می آید ، مشخص کننده ی تباین آنها است . اگر موقعیت دو حوزه ی رنگی مقایسه شده چنان باشد که تغییر جلوه ی رنگ ها با هم تلاقی کند ، اصطلاح تباین همزمان به کار برده می شود .
رویکرد روانشناختی رنگ به احساس های معینی نیز بستگی دارد که رنگ های عینی دربیننده برمی انگیزند.
به سخن دیگر ، در این مقوله ، رابطه ی رنگ های عینی با اثرات ذهنی شان مورد نظر است . رنگ هایی که حاوی مقدار زیادی آبی هستند ( از بنفش تا سبز) ، نسبت به رنگ هایی که زرد یا قرمز بیشتری در خود دارند (از مغز پسته ای تا ارغوانی) ، سردتر می نمایند . رنگ های سرد ، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد می کنند و رنگ های گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن می شوند . به لحاظ بصری ، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند . بسیاری از نقاشان از این کیفیت رنگ ها برای فضا سازی تصویری بهره گرفته اند . منشأ احساس هایی چون گرمی ، سردی ، پیش آیندگی ، پس روندگی ، وزن و اندازه ی رنگ ها – که اصطلاحاتی رایج در ادبیات هنرهای تجسمی اند) همانا سه صفت اساسی رنگ ، یعنی فام ، درخشندگی و اشباع است .
نقاشان قدیم بسیاری از نمودها و اثرات بصری رنگ را بدون شناخت علمی به کار می بستند ، ولی انتشار نظریه های رنگ ، نقاشان پُست امپرسیونیسم ، اُرفیسم و آپ آرت را بر آن داشت که امکانات بیانی و تزیینی رنگ را گسترش دهند و به راه حل های تازه ای در مسائل حجم ، فضا ، نور و حرکت دست یابند .
رنگ در تلویزیون :
تصویر در تلویزیون رنگی از نوارهای ریز متعددی از رنگهای اصلی نور یعنی قرمز ،سبز ، و آبی تشکیل می شود . این نوارها سطوح درخشندگی مختلفی دارند . وقتی به صفحه تلویزیون نگاه می کنیم ، چشم این نوارها را با هم مخلوط می کند و یک تصویر واحد با انواع مختلف رنگها را می بیند.از فاصله دید معمولی ، نوارهای نور روی صفحه ترکیب می شوند و یک تصویر دقیق تمام رنگی را تشکیل می دهند.
دیدن رنگها :
اشیا به دلیل نحوه انعکاس نور از روی آنها رنگی دیده می شوند . نور سفید خورشید یا لامپ برق حاوی همه رنگهای طیف نور است . وقتی نور سفید روی یک شی می افتد ، شیئ را تشکیل می دهند. مثلاَ یک شیئ سبز رنگ شیئ است که فقط پرتوهای سبز را منعکس و بقیه را جذب می کند. شیئ که همه رنگهای طیف نور را منعکس کند سفید دیده می شود . شیئ که هیچ رنگی را منعکس نکند سیاه دیده می شود .
نمای نزدیک :
اگر بخشی از صفحه تلویزیون رنگی را بزرگ کنیم، می توانید ببینید که تصویر آن از نوارهای
متعدد و ریزی به رنگهای قرمز، سبز، و آبی تشکیل شده است .
آیات به جهت رفع بیرغبتی به نماز
منقول است که اگر کسی در نماز بیرغبت باشد این آیات را بنویسد و با خود نگه دارد برای او در نماز خواندن ذوق و شوق حاصل میگردد. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ ما أُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُریدُ أَنْ یُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّه الْمَتینُ » آیات 56-57-58 سوره مبارکه ذاریات و نیز اگر سورهی مومنون را هفت بار بخواند در نماز رغبت مییابد. |
درمحضر علما ذکرهای شگفت عارفان |
تقویت روح/ آیت الله سید عبدالکریم کشمیری بیان ذکر «یا اللهُ یا اللهُ یا رَبّ» در حال سجده،برای تقویت روح، بسیار موثر است. 1
استجابت دعا، رها شدن از غم/ سفارش آیت الله بهاء الدینی حضرت امام صادق(ع) میفرماید: حیرانم از کسی که محزون است، ولی به گفتن این قول خداوند «لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّی کُنْتُ مِنَالظالِمینَ» پناه نمیبرد. زیرا خودم از خداوند عزوجل شنیدم که پس از آن میگوید: «پس دعای او برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را نیز چنین نجات دهیم.» 2
جهت آرامش قلب/ علامه طباطبائی از علامه طباطبائی نقل شده است که جهت آرامش قلب، دست روی سینه بگذارید و سه چهار مرتبه ایستاده و نشسته، این آیهی شریفه را بخوانید.« الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »3
از بین رفتن غم/ حاج اسماعیل خان دولابی « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ »مثل اسم عبور است، همهِغم ها را باطل میکند و همهی راه بندانهای به سوی خدا را باز میکند.4
دور شدن شیطان/ حاج اسماعیل خان دولابی کسی که در کارهایش بسم الله بگوید، شیطان از او غافل میشود؛ او میتواند به راهش برود؛ اجنّه و شیاطین از او فرار میکنند. 5
یرای غلبه بر نفس/ شیخ رجبعلی خیاط مداومت بر ذکر: جناب شیخ رجبعلی خیاط، این اذکار را به کار گرفته و بر نفس خود غلبه کرده است.6
غلبه بر وسوسهی شیطان هنگام دیدن نامحرم/شیخ رجبعلی خیاط دکتر فرزام نقل میکند که جناب شیخ رجبعلی ذکر « یا خَیْرَ حَبِیبٍ و مَحْبُوبٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آله» را بعد از دیدن نا محرم، بسیار مؤثر و کارساز میدانستند؛ و بارها این ذکر را به بنده سفارش و توصیه فرمودند، نا از وسوسهی شیطان در امان باشیم.7
برکات دنیوی و اخروی/ شیخ جعفر آقای مجتهدی در ذکر صلوات، تولی و تبری موج میزند؛ و برکات دنیوی و اخروی فراوانی دارد. 8 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 -اسوه عارفان، صادق حسن زاده، طیار مراغی، ص201. |
راهکارهای تربیتی قرآن(3)
شکرگزاری یکی دیگر از ارزشمندترین و مؤثرترین روشهای تربیتی است. هم? افراد بدون استثناء علاقهمند به ماندگاری و ثبات نعمتهای خویش هستند و شکر نه تنها باعث تثبیت نعمات میشود، بلکه افزایش آن را در پیدارد و لذّت بهره وری را افزایش میدهد.
شکرگزاری وظیفهای لذّت بخش است که اگر فرزندان آموزش ببینند و به آن پایبند شوند، بسیاری از نگرانیهای نوجوانی و جوانیآنها مرتفع خواهد شد. ناشکری عاملی است که بیش از همیشه انسان امروز را دچار اضطراب کرده و گاهی او را تا مرز افسردگی پیش برده است، و او غافل از این که گرفتار چه مصیبتی شده است.
ناشکری فرد را چنان در آستانه ضعف و نابودی قرار میدهد که حتّی توانایی یافتن ریشه اضطرابش را از دست میدهد. او بدون توجه به خویش، راه حل گرفتاریهای خود را در میان اطرافیانش جستجو میکند و آنها را مقصر گرفتاریهای خود میداند.
با نگاهی به قرآن و عترت در مییابیم، ناشکری از مهمترین عواملی است که انگیزهای انسان را به تدریج به مرحله فنا و نابودی میکشاند.
زمانی که فرد متوجه این زوال و نیستی میشود راهی به جز توسل به قرآن و کلام معصومین(ع) در پیش روی خود نمیبیند.
به لطف خدای سبحان به محض آن که انسان به حلق? شاکرین پیوست، چنان وسعت وجودی به او عطا میشود که جایگاهش در میان بندگان تغییر میکند و از حضیض ذلّت به اوج عزّت میرسد.
در این زمان دیگر نباید با همان نگاه زمان ناشکریاش به او نگریست، زیرا بعد از ورود به جمع شاکرین خدایش را بزرگتر، قویتر، مقتدرتر و مهربانتر از قبل مییابد. به همین دلیل خانواده باید زمینه را برای شکرگزاری بیش از قبل فراهم کند تا شکرگزاری در وجود او تثبیت و ماندگار شود.
خدای سبحان در آی? 16 سوره مبارک? لقمان به راهکار دیگری اشاره میکند که شاید تعداد زیادی از افراد گرفتار این غفلت هستند و راهنمایی قرآن پرده را از چشمان غفلت زده اشخاص کنار میزند و میفرماید:
? یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی اْلأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ.?
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است.
خدای فرزندان خویش را در ظرف مکان آسمان و زمین و ظرف زمان دیروز، امروز و فردا زندانی نکنید سبحان الله که خدا در محدود? زمان و مکان جای گیرد.
لقمان در این آیه مأمور میشود تا به فرزندش خدای لامکان و لازمان را معرفی کند.
اوست که هیچ چیز از او پنهان نیست و محیط بر آسمان و زمین و محیط بر زمان است.
اگر فرزندان شما، پروردگارشان را محصور در زمان و مکان بدانند، مطمئناً در مواقع خاص زندگیشان دچار تردید میشوند و در تصمیمگیریشان ناتوان میگردند، زیرا خدای آنها در تمام لحظات زندگیشان جاری نیست بلکه فقط در زمان انجام اعمال عبادی، چون نماز و روزه وغیره جای گرفته و یا در مکانهای مقدّس چون مسجد و حرم اهل بیت(ع)، و در سایر زمانها و مکانها دست خدا را بسته میبیند.
قرآن میفرماید: ربّ فرزندانتان را چنان بزرگ جلوه دهید که او نتواند برای خدایی که میشناسد، اول و آخری تصور کند؛ و پروردگار آنها را تا سر حد امکان فرا زمان و فرا مکان کنید تا فرزندانتان در هر زمان و مکانی بر نیرویی توانا و بیکران و نامحدود تکیه کنند، و خدای خبیر را هر لحظه بر خود مسلّط ببیند تا قدرت او به فرزندانتان چنان نیرویی عطا کند که هیچگاه در تصمیمگیریها و انجام امورشان دچار ضعف و ناتوانی نگردند.
اگر باور کنند بر اریکه قدرتی تکیه زدهاند که هیچ عاملی نمیتواند او را دچار دگرگونی و تغییر کند، وجودشان از هرگونه ضعف و سستی در امان خواهد ماند.
لقمان فرزندش را به فراگیری این دیدگاه دعوت میکند تا باور کند در هر جا قدم میگذارد، خدا قبل از حضور او، همزمان با او و بعد از او حاضر است، نه فقط زمانی که قدم در جایی میگذارد، حتّی زمانی که فکرش را به پرواز در میآورد و یا از قلبش ذرّهای گمان گذر میکند خدا به آن آگاه است.
و اگر فرزندان به این معرفت دست یابند که خدا برای آنها تسخیر کنندة آسمان و زمین است خود را دائم الحضور محضر مولا مییابند؛ و مولای خویش را علی الدوام حاکم بر خود، مولای لطیف، خبیر و دقیق که بر هر پنهانی آگاه است میبینند.
خدایی با این تواناییها به فرد قدرت میبخشد، تا از هیچکس و هیچچیز ذرّهای هراس به دل راه ندهد و راهی به جز صداقت در زندگی پیشه نکند زیرا در جایی خود را حاضر نمیبیند که خدای خویش را قبل از خود آنجا نبیند.
به طور قطع میتوان گفت اگر این راهکار را به لطف حق برای فرزندانمان تبیین کنیم، نباید نگران خطرات احتمالی زندگی آنها باشیم. بینشی که با آن خدایشان را شناختهاند، پشتوان? محکمی است تا مشکلات نتواند آنها را گرفتار خود سازد. حتّی اگر از مشکلات احتمالی چشمپوشی کنیم میتوان گفت: با این دیدگاه به لطف حضرت حق فضای امنی برای آنها فراهم گشته تا در طول زندگی از دام بیماریهای تکبر و غرور و حسد و... در امان بمانند.
اگر خدای فرزندانمان تمام آسمان فکر و زمین وجودیشان را پر کند، آنها در مقابل عظمت حضرت حق خود را چنان ناچیز و حقیر میبیند که هیچیک از موفقیّتهای زندگیشان را نتیج? زحمت خود نمیدانند، بلکه تکتک را عطی? الهی میپندارند، که خدا در زمان و مکانی که صلاح دیده در اختیارشان نهاده است.
راهکارهای تربیتی قرآن |
راهکارهای تربیتی یکی از اساسیترین موضوعاتی است که قرآن توجّه انسان را به آن جلب کرده است. گاهی بشارتهای وحی وسیله تربیت بشر میشود؛ و گاه پند و اندرزهای آن، گاهی از احترام به پدر و مادر سخن میگوید؛ و گاه از حق فرزند، گاه زبانی نرم و آرام را ابزار هدایت انسان میسازد؛ و گاه زبانی تند و کوبنده را، به هر حال در تمام مواردی که انسان مورد خطاب تربیتی قرآن است زبان وحی به فراخور حال او سخن میگوید. در آیة 214 سوره مبارکه شعراء آمده: ? وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ اْلأَقْرَبینَ? (وخویشاوندان نزدیکت را انذار کن.) پیامبر(ص) در اینجا بهعنوان نذیر مطرح میشود. نذیر به معنای ترساندن نیست، بلکه یکی از معانی آن، توجه دادن فرد به مسائل گوناگون است. پیامبر(ص) بهعنوان اوّلین پدر خلقت، بشر را نسبت به تواناییها، نعمتها و داراییهایش آگاه میسازد. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تربیت، توجّه دادن فرزندان و افراد خانواده به تواناییها و نعمتهای ظاهری و باطنی است و هر چه زبان این انذار نرمتر و لطیفتر باشد، قطعاً تأثیرش بر مخاطب بیشتر خواهد بود. بهکار بردن کلمات و جملات مثبت و توجه دادن فرد به انجام اموری که توانایی آنها را در خود میبیند، شاید بهترین روش تربیتی است مثلاً، اگر به فرزندتان یادآوری کنید تو فلان کار زیبا، فکر زیبا و عمل خوب را داشتی مطمئناً او پذیرای حرف بعدی شما خواهد بود، اما اگر در ابتدا او را متوجّه بیدقّتیها، بینظمیها و سوء سابقهاش کنید سخن شما به هدف خود اصابت نخواهد کرد. باید به تواناییهای افراد اجاز? ظهور داد. هر چه انسان به نتایج مثبت فکر و عمل خویش واقف گردد، خودِ گم شدهاش را راحتتر مییابد و اگر نتیج? تصمیم مثبت و رفتار صحیح خود را برای اوّلین بار مشاهده کند قطعاً جرأت تکرار آن را در خود مییابد، تا جایی که این عمل بهعنوان خُلق حَسَن ماندگار میشود. هر چه ظرف زندگی انسان با خیر و نیکی بیشتر پر شود، جایی برای بروز خُلق سوء باقی نخواهد ماند. پس به گفت? قرآن: وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ اْلأَقْرَبینَ. راهکارهای تربیتی قرآن(2) انذار اطرافیان و آگاه کردن آنها بر تواناییهایشان وظیف? بزرگتر هر خانواده است. شاید فعلی که در صیغ? امر بر پیامبر(ص) نازل شده است، مؤید این نکته باشد که همه باید به پیامبران درونی خویش فرمان دهند تا از تواناییها و استعدادهای اطرافیان خود غفلت نکنند؛ و از ترغیب آنها برای انجام کار خیر دریغ نورزند. این توجّهات مربوط به زمان خاص کودکی، نوجوانی و جوانی افراد نیست، حتّی تنها مربوط به پدر و یا مادر نیست، بلکه هر شخص، نیازمند آگاه شدن از استعدادهای خویش است و در بهره بردن از استعدادهایش از تشویق و تأیید دیگران بینیاز نمیشود؛ و تأیید و تشویق دیگران چون اهرمی قوی بر بروز استعدادهای دیگران مؤثر است. این راهکار در آی? 54 و 55 سور? مبارک? مریم به گونهای دیگر مطرح میشود: ? وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا.? و در این کتاب (آسمانى) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان مىداد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. در این آیه آمده است : کانَ یَأْمُرُ فعل یَأْمُرُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ فعلی است که از گذشت? دور آغاز شده تا انسان گمان نکند انجام امر خیر فقط مربوط به زمان خاصی است. قرآن در این آیه یادآوری میکند انسانها از قدیم و از گذشتههای دور قدرت انجام تکالیف محوله به خود را داشتهاند، زیرا خدای حکیم هیچگاه فرد را به اموری که در توانایی او نیست امر نمیکند مثلاً، فقیر فکری را به نماز فرا نمیخواند و برای تهیدست آیات زکات را نازل نمیکند و ... . اگر حضرت اسماعیل با توجه به این آیه خانواد? خود را به این دو امر خطیر نماز و زکات فرا میخواند و انجام این دو امر الهی را برای آنها پررنگ مطرح میکند، قصد دارد آنها را بر تواناییهای پنهانشان آگاه سازد؛ و متذکّر شود، شما به انداز? نیازتان توانایید و از خدمترسانی دیگران بینیازید. در وجود خود شما تواناییهایی نهفته است که هیچیک از آنها را بهطور کامل نشناختهاید و از آنها بهره نگرفتهاید. به قدرت خویش دقّت کنید. خدا در درون شما پنهان است. سخن از ناتوانی به میان نیاورید و از دیگران درخواست کمک نکنید. توجّه به تواناییهای افراد یکی از اساسیترین راهکارهای تربیتی است که خدای سبحان در آیة 7 طلاق میفرماید: ? لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اللّهُ لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ ما آتاها سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا.? آنان که امکانات وسیعى دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایى که به او داده تکلیف نمىکند؛ خداوند بزودى بعد از سختیها آسانى قرار مىدهد. قرآن میفرماید: ِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ ؛تواناییهایتان را بهکار گیرید، و هر کاری که در توان شماست انجام دهید. گمان نکنید توان شما برای انجام امر خیر اندک است، همچنان که قرآن میگوید قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ آنها که تنگدستند. ما در وجود شما نیروهایی قرار دادهایم تا به تمام روزیهای مادی و معنوی دست یابید. فقط باید تصمیم بگیرید و تواناییهایتان را به کار ببرید. روزیهای معنوی و معرفتی وسیعی به لطف خدا در دستان شماست. آنها را بشناسید که قدرت این شناخت نعمتی از نعمتهای خدای سبحان است. فقط کافی است لحظاتی فکرتان را بر جسم مادیتان متمرکز کنید. توانایی تنفس کردن، دیدن، شنیدن، سخن گفتن، لمس کردن، راه رفتن، پلک زدن و هزاران نیرویی که در درون هر کس نهفته است. قرآن این مطلب را در سورة مبارکة مائده آیة 105 به شیوهای دیگر بیان میکند: 1- بدون هیچ زحمتی فضای خانواده شما مملو از خیر و نیکی میشود 2- آفات دیگران در شما کارگر نیست لایَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ. شاید بتوان گفت نگرانی افراد برای تربیت فرزندان و اطرافیانشان بدون توجه به تربیت نیروهای درونی خود و بهره جستن از آنها کاری بیفایده و عبث است. اگر فرد خود مسیر صلاح و درستی را طی کند، قطعاً فرزندانش از مسیر حق دور نخواهند شد. ما بهطور کوتاه در ساخت شخصیّت افراد به این بحث اشاره کردیم. هرگاه پیامبری مأمور به ابلاغ امری میشود، قبل از ابلاغ خود مخاطب امر خداوند قرار میگیرد. کانَ رَسُولاً نَبِیًّا ؛ او باید به درجات بالای اخلاقی دست یافته باشد تا بتواند اهلش را به انجام کار خیر دعوت کند. یَأْمُرُ أَهْلَهُ تذکر و نصیحتی است که عمل در پی آن نیست و سودی نخواهد بخشید. فرزندان بیش از آنکه توشه از امر و نهی بزرگتر فکری خویش برگیرند چشم به اعمالش دوختهاند، شاید اگر بین گفتار و رفتار او هماهنگی ببینند نیازی به امر و نهی نباشد؛ و چنانچه نفاق و دورنگی هویدا گردد، بهترین سخنان و زیباترین نصایح تأثیری نمیکند. به این موضوع در مباحث قبل اشاره شده است و میتوان گفت تکرار این تذکر در قرآن به دلیل اهمیّت موضوع است. خدا در این آیه به پیامبر فرمان میدهد قبل از آنکه خانوادهات را به خیر دعوت کنی خود باید متخلّق به اخلاق حسنه شوی و به آن عمل کنی تا تربیت افراد در پی عامل شدن تو بسیار آسان شود. در امور معنوی هر چه خودِ فرد ارتقاء یابد و بالا رود اطرافیانش برای پرواز از دنیای خاکی کمتر با مشکل مواجه می شوند. اگر الگوهای خوب تربیتی در متن خانوادهها جای گیرد، قطعاً، آموزش نکات اخلاقی و رعایت آنها به مراتب سهلتر خواهد بود. |
زن و مـــرد لبــاس یکــدیـــگرنــد
خداوند زن و مرد را مکمّل و لباس یکدیگر میداند، زیرا اگر هماهنگ و همرنگ باشند میتوانند مجموعهای سالم برای بندگی فراهم کنند. نیروی نشأت گرفته از همفکری بیش از هر نیروی دیگر میتواند این دو را یاری کند؛ و همین عامل به لطف خدا برای تکمیل کردن کاستیها و نواقص زندگی کافی است. قرآن در آیه 187 سوره مبارکه بقره میفرماید: (... هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ ...) « همسران شما، لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). » در این آیه زن و مرد بهعنوان لباس معرفی می شوند هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ شما باید ستر و پوشش یکدیگر باشید. از طریق مرد نقصان زن پوشش یابد؛ و به واسط? زن کاستیهای مرد جبران شود. ستّاربودن اولین اثری است که لباس برای هر کس به همراه دارد. در فضایی که نواقص و غفلتهای زن و مرد بی پروا و بیباکانه مطرح میشود، قطعاً نقش ستّاربودن این دو رنگ میبازد. نقصان و کاستیها اگر از محدود? خانوادگی فراتر رود؛ و به بیرون از زندگی کشانده شود نشانگر ناتوانی آن دو در بروز ویژگی ستّاربودن آنهاست. خداوند زن و مرد را لباس یکدیگر قرار داده است، تا در گرما و سرمای زندگی در شداید و مشکلات آن به یکدیگر پناه ببرند. اگر پایبند به این قانون الهی گردند هرگز، ناگفتههای زندگیشان مرزهای خانوادگی آنها را نمیشکافد تا بازگو کردن مشکلات آنها تفریح و سرگرمی وابستگان و نزدیکان را فراهم سازد. در این آیه آمده است: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ. چنانچه در مباحث قبلی ذکر شد و در مطالب بعدی به آن اشاره خواهد شد زن نقش اساسی و سازندهای در زندگی بر عهده دارد، به همین دلیل در این قسمت آیه خدای سبحان اول زن را لباس مرد معرفی میکند، در ابتدا زن زینت بخش همسر خویش میشود و نعمت ستّاربودنی که به زن عطا شده به مراتب مهمتر از مرد است. تأثیر ستّار بودن را زن بالاصاله دارد اگر او در این وظیف? خویش کوتاهی و نقصانی مرتکب شود به تبع مرد نیز در انجام وظیفهاش ناتوان خواهد ماند. زنان باید نقش خود را در زندگی مشترک باور کنند تا در انجام وظایف واگذار شده سهل انگاری نکنند. از امام باقر (ع) روایتی در دست است. ایشان میفرمایند: نقاءُ الثوب یَکبتُ العدو و غسل الثیاب یذهب الهم ؛ لباس تمیز دشمن را برزمین میزند؛ و شستن لباس غصه را از بین میبرد. اگر روایت حضرت را در کنار این آیه از قرآن قرار دهیم هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ از مفهوم این دو چنین برداشت میشود که لباس کثیف در عالم ظاهری باعث دلگیری و خستگی روح میشود. وقتی شخص خود گرفتار کسالت شود؛ و از درون ایستادگی و مقاومت خود را از دست بدهد یعنی دچار ضعف شخصیّت شود، مطمئناً در مقابل دشمن مقاومت چندانی نخواهد داشت، درحالیکه دشمنِترین دشمنِ انسان را نفس او دانستهاند یعنی شخص آلوده نمیتواند در مقابل نفس مقاومت کند. و از چنگال آن رهایی یابد. اعداء عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمنان نفس انسان است که در میان دو پهلویش پنهان شده است. حال که قرآن زن و مرد را لباس یکدیگر میداند این دو باید از چه تطهیر باطنی برخوردار باشند تا علاوه بر اینکه در مقابل نفس خود مقاومت میکنند و با توطئههای شیطان از پا درنمیآیند، بتوانند وظیفهی ستّاربودن و پوشش عیوب همسر خویش را برعهده داشته باشند. هم اجازه ندهند غصّه و ناراحتی بر خود آنها عارض شود؛ و هم همسرشان را از تأثیرات آن در امان بدارند. شاید بتوان گفت بهتر است هر زوجین زمان ازدواج آداب لباس پوشیدن را به نیّت انتخاب همسر بخوانند زیرا در آداب لباس پوشیدن آمده است: « اَللهُمَّ اجْعَلْهُ ثَوْبَ یُمْنٍ وَ تُقی وَ بَرَکَ?، اَللهُمَّ ارْزُقْنِی فیهِ حُسْنَ عِبادَتِکَ وَ َعمَلاً بِطاعَتِکِ وَ اَداءَ شُکْرِ نِعْمَتِکَ» خدایا این لباس را میمون و مبارک قرار بده. این لباس را لباس تقوا و سعادت و برکت من قرار بده. خدایا روزی من کن تا در این لباس بندگی و اطاعت تو را کنم. اَداءَ شُکْرِ نِعْمَتِکَ ؛ هم شکر این لباس را بجا بیاورم که چه نعمتی در اختیار من است؛ و هم شکر نعمتهای قبل و بعد که منوط به این لباس هستند، امّا باید توجه داشت که در این وادی تشبّه مرد به زن و یا زن به مرد مذموم و ناپسند است یعنی هر یک باید سهم خود را در زندگی ایفا کنند. زن در همان قالب زنانه و ظریف خود باقی بماند؛ و مرد در قالب مردانه و پر جذبه خویش، زن در قالب جلو? جمالی خدای سبحان لباس مرد شود؛ و مرد در قالب جلوه جلالی حضرت حق زن را از ستّاربودنش بهرهمند سازد. گفتیم خدای سبحان مبنای این کانون الهی را بر مودّت و رحمت بنا کرده است. این دو رکن اساسی زندگی، زن و مرد را پوشش یکدیگر میکند و باعث میشود تا خلاء عاطفی، عبادی، علمی و مسائل فردی و اجتماعی هر یک از آن دو را پر کند. اگر کسی گمان کند، بعضی از نواقص اعتقادی، اخلاقی و یا رفتاریش با پوشش همسرش جبران پذیر است؛ و سایر نواقص او ممکن نیست، گرفتار فکر باطل و اشتباهی شده که اثر این تفکّر غلط باعث سلب اطمینان زن و مرد نسبت به یکدیگر میگردد تا جایی که ممکن است برای پنهان کردن کمبودها و نواقص و خطاهای خویش هر کدام تصمیمگیریهای نابجا و عملکردهای اشتباهی را در پیش گیرند، شاید کار از این فراتر رود و زن و مرد برای جبران خطاهایشان به خطاهای بالاتر و بزرگتری دست بزنند که زندگیشان را در آتش خودخواهی به نابودی و تباهی بکشاند که گاهی بهغیر از مقداری خاکستر چیزی از آن کانون عشق و علاقه برجای نخواهد ماند. چون خدا زن و مرد را لباس یکدیگر آفریده است و می فرماید: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ زوجین در انتخاب و حفظ یکدیگر دقّت کافی داشته باشند تا اهرمهای نگه دارنده ی زندگیشان تقویّت شود. در این بحث ما به چند خصوصیّت این پوشش اشاره میکنیم. 1- آنها در طول زندگی نباید کمترین قصوری نسبت به وظیفه ستّاربودن خود داشته باشند، زیرا لباس اگر کمدوام باشد، از کاربرد لازم برخوردار نخواهد بود؛ و پوشش مناسبی نیست که انسان از خرید آن راضی و خشنود گردد. اگر زن و مرد در تمام طول زندگی خود را آیین? یکدیگر بدانند، قبل از آنکه نفر سوّمی خطاهایشان را متذکّر شود، خود با نگاهی محبّتآمیز در رفع نواقص یکدیگر میکوشند. این دیدگاه نباید مقطعی و کوتاه مدّت باشد، زیرا به محض بیتوجهی هر یک، زندگی دستخوش تزلزل و نابودی خواهد شد. «بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد» ابتلاء به کمترین خصیصه بد اخلاقی، میتواند زندگی را در آستانه نابودی قرار دهد. تمیزترین و پاکترین لباسی که شخص در طول زندگی بر تن میکند احرام است. پاک از هر آلودگی و نجاستی؛ سفید سفید به رنگ پاکی و قداست؛ و چون کانون خانواده مقدّس است، قلب افراد برای حضور در این عبادتگاه باید چون لباس احرام پاک باشد. لباس، پوست دوم انسان نیست، بلکه قسمت عمد? زندگی اوست و نیاز به مراقبت و محافظت خاص دارد. شخص باید مراقب باشد تا لباسش پاره نشود، زیرا کمترین پارگی در آن نگرانیهایی به همراه دارد. بعضی افراد وقتی عصبانی میشوند لباس خود و یا دیگران را پاره میکنند، زیرا غضب نوعی دیوانگی است الحدة ضربٌ مِنَ الجُنُون شخص در آن زمان از فضای عقل خارج میشود؛ و قدم در وادی جنون و دیوانگی مینهد. زن و مرد باید از عصبانیّت یکدیگر جلوگیری کنند؛ و سعی در از بین بردن فضاهای خشونتآمیز زندگی داشته باشند؛ و از خدا کمک بگیرند که اگر عصبانی شدند بر غضب خویش مسلط گردند تا گلستان زندگی به وادی بیزرع و بیحاصل بدل نشود «هر یک از دو همسر باید اخلاق و رفتار و برخورد خود را نسبت به نیاز روحی همسر خود تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانی بود زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته بود مرد با او مدارا کند.» موارد ذکر شده تنها در پناه قرآن و آیات الهی قابل حصول است. هر کس به قرآن تمسّک جوید رستگار میشود. هر زوجی که علاقمند پایداری زندگی خویش است باید چشم از منیّتهایش فرو بندد تا خودخواهیها عامل نابودی زندگیشان نشود. 3- «در تفسیر هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ آمده است لباس باید در دوخت و جنس مناسب انسان باشد وظیف? لباس حفاظت و زینت است و انسان تا آخر به آن احتیاج دارد لباس انسان را از سرما و گرما و ... حفظ میکند چنانکه لباس، تن آدمی را گرم میکند وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی میرهاند آنگونه که دوری از لباس موجب رسوایی است دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و آلودگی میشود.» قرآن برای حفظ و سلامت خانواده کاربردیترین راهکارها را به مخاطبین خود ارائه میدهد. خدا طلاق و جدایی را منفور میداند، مگر در مواردی خاص، به همین دلیل بحث ستّاربودن زن و مرد را مطرح میکند تا هر کدام از این دو خود را شریک و همراه زندگی بدانند. هیچکس نباید وظیفه فردی خود را بر دوش دیگری بار کند؛ و همچنین باید که در رفع نواقص فردی خود به طور کامل تلاش کند. اگر فرد توان تسلط بر نفس خویش را بیابد و آن را مهار کند، مطمئناً، اگر در فضای پر از عشق و محبّت خانواده قرار بگیرد، بهتر میتواند بر مسئولیتهایش پایدار بماند؛ و چون به این مقام قدم گذارد، میتواند زندگی خود را نماد ازواج مطهر? قرآن سازد؛ و از تربیتهای الهی بهرة بیشتری را ببرد. |
نقــش زن در خانــواده خدای سبحان نقش زن را در آیات قرآن با عبارت الَّذینَ کَفَرُوا و الَّذینَ آمَنُوا نشان میدهد. در این دو عبارت تصویر دو زن را به نمایش میگذارد و وضعیّت آنها را بهعنوان مثال برای چهر? حق و باطل معرفی میکند. خانوادهایی که راه کفر پیمودند الَّذینَ کَفَرُوا و کسانی که به صلاح و رستگاری نایل شدند الَّذینَ آمَنُوا.
قرآن در آیة 10 سور? تحریم دو زن را مثال میزند که مصداق کامل الَّذینَ کَفَرُوا میباشند. ? ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئًا وَ قیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ.? خداوند براى کسانى که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مىشوند. و در آیه 11و 12 سور? تحریم دو زن دیگر را مثال میزند که مصداق کامل الَّذینَ آمَنُوا میباشند. ? وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَب ابْنِ لى عِندَک بَیْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظالِمِینَ وَ مَرْیمَ ابْنَت عِمْرَانَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَ صدَّقَت بِکلِمَاتِ رَبهَا وَ کُتُبِهِ وَ کانَت مِنَ الْقَانِتِینَ? و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش»و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود! در این چهار آیه سرنوشت چهار زن مطرح میشود که نشانگر نقش مثبت و منفی آنها در زندگی است. هر کس که در زندگی بهعنوان همسر مطرح میشود، میتواند در یک گروه از این دستهها جای گیرد یعنی تمام زنان با تصمیمگیریها و عملکردشان یا در گروه الَّذینَ کَفَرُوا قرار میگیرند و یا با عنایت و لطف خدای سبحان زیر مجموعه الَّذینَ آمَنُوا خواهند بود. تصمیم چگونه بودن با خود انسان است. زنانی چون همسر نوح و لوط که تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح خدا بودند، امّا به دلیل انتخاب ناصحیح گرفتار عذاب شدند و وعد? آتش خدای سبحان را پذیرفتند. آنها در همین دنیا گرفتار آتش فراق از پیامبر زمان خود بودند؛ و این جدایی و قدر ناشناسی سرنوشتبدی را برایشان رقم زد. آتشی که قرآن از آن سخن میگوید، تنها آتشی نیست که انتظار فرد را در قیامت میکشد، بلکه هرزنی که از نعمتهای عطا شده به خویش غفلت ورزد و الطاف خدای سبحان را نادیده بگیرد، در همین دنیا خود را گرفتار آتش جهنّمی ساخته که به دست خود او شعلهور شده است. با توجه به بحث قبل تنها راه نجات این زن نگریستن به تواناییها و امکاناتی است که خدایسبحان به خود او عطا کرده است. اگر همسری در این آتش فراق گرفتار آید به تَبَع خانوادهاش از آسیب انتخاب غلط او در امان نخواهند بود و بیشترین ضربه بر تفکر فرزند او وارد خواهد شد. قرآن اگر زن را در آیاتی مصداق الَّذینَ کَفَرُوا قرار میدهد، چون میداند با تصمیم و تفکّر اشتباه یک مادر ممکن است نه تنها فرزندان او تباه شوند، بلکه نسلهای بعد از تیررس آسیبی که او پایهگذاری کرده در امان نمانند. در مقابل این گروه قرآن سرگذشت زنان پاکدامن و عفیفی را بیان میکند و میفرماید: «ما از روح خود در مریم دمیدیم». این لطف خاص حضرت حق شامل هیچ مردی نشده است. این بشارت برای زنان پاکدامن و عفیف به منزل? آن است که خدا خود حفاظت و حمایت زنان صالح را بر عهده میگیرد و حفاظت حضرت حق نسلهای بعد از این زن را در بر خواهد گرفت. حضرت مریم نه تنها خود از الطاف ربّ خویش بهرهمند شد، بلکه فرزندش در حصار این حفاظت الهی باقی ماند. قرآن بر نقش تربیتی زن تأکید میکند زیرا جامعههای بزرگ بشری را جوامع کوچک خانوادگی میسازد و زن در این جامعه کوچک نقش عمده و سازندهای دارد. اساس خانواده بر محبّت و مودّت است مبدأ این دو خیر دامن زن است. خدا زمانی که نمودار کفر و ایمان انسانها را ترسیم میکند، زن را پایه و اساس تفکر اعتقادی و اخلاقی در خانواده مطرح میکند. درحالیکه مردان صاحب قدرت و توانایی بیشتری میباشند و اقتدارشان به ظاهر پررنگتر از زنان است، اما دیدگاه و بینش زن شکلدهنده نظام خانواده است. تأکید قرآن بر داشتن زن صالحه کرده است، زیرا این زن، مرد را در سرپرستی امور خانواده تقویت میکند؛ و او را در برابر حوادث زندگی محافظت مینماید. قرآن بر خوب بودن زوجه تأکید میکند؛ و سخنی از صالح بودن زوج به میان نمیآورد، زیرا وجود زن صالحه به حول و قو? حضرت حق چنان مقاوم است که در بسیاری از موارد عدم زوج صالح مانع سعادتش نخواهد شد، امّا زوج گاهی چنان شکننده است که اگر در کنار زوجه خوبی قرار نگیرد بر سعادتش باقی نخواهد ماند و اگر همسرش در مسیر حق گام برندارد سعادت نیز رنگ و بوی حقیقی خود را نخواهد داد امام صادق (ع) از قول پیامبر (ص) میفرمایند: و لیس لامرأة خَطَر، لا لصالحتهنَّ و لالطالحتنّ، و أمّا صالحتهنَّ فلیس خطرها الذّهب و الفضّة، هی خیر من الذهب و الفضة، و أمّا طالحتهنّ فلیس خَطَرها التراب، التراب خیرٌ منها. برای زن قیمتی نیست. نه برای زن صالحه و نه برای زن فاجر؛ قیمت زن صالحه طلا و نقره نیست؛ زیرا او ارزشمندتر و گرانبهاتر از این مسکوکات است و برای زن فاجر نیز قیمتی نیست؛ زیرا بیبهاتر و بیارزشتر از خاک است تا حتّی خاک مفیدتر و سودمندتر از زن فاجر است. آرامش و سکونی که با حضور زن صالحه به خانواد? الهی تزریق میشود با هیچ مبلغی قیمتگذاری نمیگردد، زیرا درمیدان بندگی حضور زن صالحه برای مرد یاور و کمک مناسبی خواهد بود. از امیرالمؤمنین (ع) درباره وجود بیکرانه حضرت زهرا (س) سئوال کردند ایشان فرمودند: نعْمَ العَوْنِ علی طاعَةِ الله کمک خوبی برای طاعت خدای سبحان است. زن صالحه زمینه ساز مسیر بندگی خدای سبحان است. زندگی مانند جادهای است که با هر دستاندازی از سرعت حرکت در آن کاسته میشود. اگر هر کس در این مسیر کار خود را انجام دهد و وظیف? واگذار شده به خود را پیگیری کند بهطورقطع، هیچ کس از مسیر زندگی منحرف نخواهد شد.
|
هدیه به پیشگاه مطهر امام حسین علیه السلام صلوات |
سـاخت شخصیــت فــردی اسلام به سازههای شخصیّت انسان و زیربنای تفکّر او توجّه فراوانی دارد؛ و خدای ربّ العالمین از هر امکاناتی برای آمادهسازی فضا در تربیت بشر دریغ نورزیده است. پیامبرانی را با کتاب و پیامبران دیگر را بدون کتاب نزد خلق فرستاد تا تربیت او را بر دوش کشند. آیات فراوانی انسان را به خودشناسی فرا میخواند و آگاهی او را نسبت به این موضوع اوّلین قدم خداشناسی میداند، هر چه خودشناسی عمیقتر باشد فرد خدایش را بزرگتر و تواناتر مییابد. در آیه 105 سوره مبارکه مائده آمده است: ?یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.? اى کسانى که ایمان آوردهاید مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زیانى نمىرساند. بازگشت هم? شما به سوى خداست؛ و شما را از آنچه عمل مىکردید، آگاه مىسازد. هر کس باید در رفع رذایل اخلاقی خویش همّت گمارد، زیرا رذایل ایمان فرد را متزلزل و در نهایت نابود میسازند و اگر فرد گرفتار غفلتهای اخلاقی شود خانوادهاش به تَبَع از این غفلت بینصیب نخواهند ماند. این آیه ثبوت و ماندگاری ایمان را وابسته و منوط به خودشناسی و ساخت شخصیّت افراد میداند، و متذکّر میشود، قبل از آنکه نگران سهلانگاریهای خانواد? خویش باشید، کم کاریهای خود را بنگرید. عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ رهایی نفسهایتان از بند پلیدی و آلودگی بر خود شماست. از خدا کمک بگیرید؛ و بدانید اگر در مسیر صلاح قدم بردارید به تحقیق حرکت صحیح شما، خانوادهتان را رستگار خواهد کرد و این رستگاری دو نتیجه در پی خواهد داشت. 1- خیر و نیکی بدون کمترین زحمتی در زندگیتان هویدا و پخش میشود. 2- از آفات اجتماعی در امان میمانید، لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ. اگر شما به راه هدایت باشید زیانی از کفر گمراهان به شما نخواهد رسید. هم? افراد باید بر معایب رفتاری اعتقادی و اخلاقی خویش واقف باشند و در پی یافتن راهحل و توجیه برای رهایی از عیوب خود نباشند، زیرا این توجیهات بی دلیل فقط نابودی و تباهی فرد و نزدیکانش را به همراه دارد. هر یک از ما عامل بسیاری از نکات مثبت و منفی زندگیمان هستیم و باید بر اساس تواناییهایی که خدا در وجودمان به ارمغان گذاشته است در امور مثبت به خودباوری دست یابیم و آنها را تقویت نماییم و در نکات منفی نفس را توبیخ کنیم؛ و در پی تغییر و جایگزین کردن رذایل اخلاقی به فضایل آنها باشیم. ? إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتى یُغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ.? خدای سبحان سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان تغییراتی در آن ایجاد کنند. هیچگاه آرامش درونی فرد به ناامنی مبدّل نمیشود، مگر خود او تغییر کرده باشد و مودّتها جایگزین اختلافها نمیشود مگر آنکه این تغییر از خود انسان آغاز شود. خانواده جامع? کوچکی است که آرامش و ناامنی آن منوط به ساخت تک تک افراد است به همین دلیل قرآن خودسازی را محوریترین و اساسیترین امر زندگی بشر دانسته است و برداشتن سه گام را در مسیر خودسازی برای روندگان آن ضروری میداند. نکته اول: در ابتدا شخص به این باور دست یابد که خواهان تغییر رفتار خویش است و میخواهد حُسنخُلق را جایگزین سوءخُلقش گرداند. نکته دوم: فرد بداند کامیابی و ناکامیاش منوط و وابسته به دیدگاه او نسبت به زندگی است. نگاه افراد بر ذرّه ذرّه زندگیشان تأثیر خود را به وضوح نشان میدهد؛ و باید شخص این تفکّر را قبول داشته باشد که زشتی و زیبایی اطراف ما به شدّت با احساسمان ارتباط مستقیم دارد. روزی که با شکرگزاری از خدای سبحان آغاز میشود و در ابتدای روز ذکر کوتاه الحمدلله بر زبان جاری میشود باعث میگردد تا شخص همه چیز را تا پایان روز موافق با خواستههای خویش ببیند و شب هنگام در بازگشت به خانه احساس خستگی و فشار کار نکند. بر عکس روزی که با ناشکری آغاز میشود و یا حتّی اگر ناشکری هم ندارد بلکه در وضعیّت خنثی نه مثبت و نه منفی روزش را شروع میکند گویا هم? کائنات علیه این شخص کمر همّت بستهاند تا زیباییهای زندگی را برای او زشت و کریه جلوه دهند تا او از انجام هیچکاری احساس لذت نکند. این قانونی است که تجرب? آن کار مشکلی نخواهد بود و اگر انسان گمان کند تغییر رفتارش هیچ نقشی در زندگی ندارد؛ و یا تلاشهای او برای رسیدن به یک ساختار شخصیتی سالم بیفایده است، هیچگاه به ثمر? لازم آن دست نمییابد تا کامروایی خود را مشاهده کند. نکته سوم: محافظت از دست آوردهای الهی است. اگر به لطف حضرت حق تغییر رفتاری برای شخص حاصل شد و توانست حُسن خلق را جایگزین سوء خّلق نماید بر او فرض است تا دست آوردهای خود را حفظ کند و در پی ماندگاری و تثبیتشان تلاش کامل داشته باشد. اگر تغییرات حاصله در شخصیّت فرد ثابت نشود در اصطلاح عرفان حال است؛ و حال زمان کوتاه و زودگذر است که نقش اساسی در زندگی ندارد، امّا اگر حال به مقام تبدیل شود هدف حاصل شده است و حُسن خُلق جایگزین سوء اخلاق خواهد شد. بد رفتاریها به خوش رفتاری و تلوین به تمکین و از رنگ به رنگ شدن به ثبوت شخصیّت بدل میشود و در این زمان فرد در هر شرایطی رفتارش کنترل پذیر است درحالیکه بسیاری از افراد از قبول حقیقت کنترل رفتار سرباز میزنند و در فکر توجیه رفتارهای ناپسند خویشاند، درحالیکه، اگر موقعیّت فرد عصبانی تغییر کند به سرعت رفتارش کنترل پذیر میشود. شخصی که کنترل رفتار ناشایست خویش را منوط به ناتوانیاش میداند به مجرّد تغییر موقعیّت بر خویشتن مسلط میشود. در آیه 88 سوره مبارک? یوسف خدای سبحان با تدبیری ظریف و زیبا انسان را به خودسازی توجه میدهد. ? فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ.? هنگامى که آنها بر او (یوسف) وارد شدند، گفتند: اى عزیز ما خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته، و متاع کمى (براى خرید موادّ غذایى) با خود آوردهایم؛ پیمانه را براى ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش مىدهد. آنچه بیش از همه در ساخت شخصیت فردیِ انسان مؤثر است، تواضع و فروتنی و خاکساری است. در مسیر خودسازی هر چه فرد بیشتر مسکنت و تهیدستی خویش را به نمایش بگذارد، الطاف بی دریغ خدای سبحان بیشتر بر او باریدن میگیرد، مهم اینکه، انسان در مقابل مولای خویش دست نیاز دراز کند؛ و از درگاه ربوبی او کمک طلب نماید. برادران یوسف در این آیه به این راز مهم دست یافته بودند و تمام فقر و بیچارگی خود را بهعنوان پشتوان? خواهش خود به نزد ولیّ زمان خویش بردند. آنها یوسف را به رفیعترین القاب مورد خطاب قرار دادند و گفتند: «ای عزیر مصر» ای کسی که هم? عزّت و سربلندی مصر از وجود با برکت توست؛ و در مقابل او خود را حقیر و ناچیز دانستند و گفتند: «ما همگی دچار قحطی شدهایم و از خود هیچ سرمایه و توانی نداریم دستگیر ما باش تا از این رنج و سختی رهایی یابیم». این عاملِ مهم تأثیر بسزایی در تغییر موقعیت برادران یوسف داشت. زمانی که آنها خود را فقیر و قحطی زده و بیچاره دیدند و ذلّ بندگی خود را اعلام داشتند از عنایات خاص الهی بهره جستند و ولیّ زمانشان به لطف خدای سبحان پیمان? نیازشان را پر کرد. اگر باور داشته باشیم هر آیه برای هر خوانندهای پیامدی خاص به همراه دارد باید بگوییم این آیه صرفاً برای اعلام بیچارگی انسان نسبت به خدای سبحان است. در ادامه این آیه آمده است اگر ساختار شخصیت افراد ناموزون و ناهماهنگ باشد، تأثیر خود را به وضوح نشان خواهد داد. مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ؛ ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته است. اگر فرد دچار مشکل اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی و غیره شود به تَبَع خانوادهاش در امان نخواهد بود، پدری که برای دستیابی به هدف به دروغ متوسل میشود، شایسته نیست فرزندش را برای پناه بردن به دروغ سرزنش کند. مادری که خود به امور عبادی و اخلاقی پایبند نیست مثلاً، از صحبت با نامحرم وحضور در مجالس لهو و لعب ابایی ندارد، نباید دخترش را به دلیل بیتقیدی به شرع سرزنش نماید. افراط و تفریطها بهطور قطع، ضرب? خود را بر پیکر خانواده فرود میآورد. قرآن در آیه 6 سوره مبارک? تحریم میفرماید: ? یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارًا وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ.? اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده? خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مىنمایند. معمولاً هرگاه بحث خانواده مطرح میشود، در ابتدا تمام توجهات شنونده و یا خواننده به سایر افراد بهغیر از خودش معطوف میگردد و سلامت اخلاقی خود را منوط به سلامت سایرین میداند، درحالیکه هدفِ قرآن در این آیه به سوی خود فرد نشانه میرود. ابتدا هر کس باید توجهی عمیق به خویشتنِ خویش داشته باشد؛ و بعد از این در فکر سلامت رفتاری دیگران باشد. شخصی که خود بیمار است هیچگاه نمیتواند کمکرسانی داشته باشد. این آیه خطاب به دلدادگان معشوق است یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید و دلداد? حق شدهاید، نفسهایتان را محافظت کنید. قُوا أَنْفُسَکُمْ از نفسهایتان مراقبت کنید اگر شما کفّ نفس پیشه کنید و اَجزاء وجودیتان را در بندگی خدا به کار بگیرید، مطمئن باشید نزدیکانتان در پی شما گام بر خواهند داشت. اگر خود را در مقابل آسیبهای فردی و اجتماعی حفظ نکنید به طریق اولی از حفظ خانواد? خویش ناتوانید. خدای سبحان می فرماید: چنانچه با آسیبی روبرو شدید به دنبال نیروهای کمکی در بیرون از وجود خودتان نباشید. اگر به نیروهای درونی خویش تکیه کنید به هیچ کمکی نیاز ندارید. شما را چنان تجهیز کردهایم که در باورتان نمیگنجد. به محبّتی که میان شما و همسرتان برقرار کردهایم، دقّت کنید، پیوند عاطفی که مای? استحکام خانواده شما گردیده است، نمونهای از این امکانات درون شماست. محبّت، عاملی نگهدارنده هم برای شما و هم برای اطرافیان شماست. هر چه فرد از توانایی و انگیزه بیشتری برخوردار باشد، روبرو شدن با آسیبها و مشکلات برای او راحتتر خواهد بود. گاهی لازم است انسان برای مدّت زمانی ذهن خود را از تمام تعلّقات رها کند و فقط بر نیروهای درونی خویش که چون گنجی در عمق وجود او پنهان است متمرکز کند، و تک تک این نیروها را نام ببرد تا تمام اجزاء او از داشتن این امکانات درونی آگاه شوند. آیا این همه سربازهای باطنی برای رهایی از چنگال ابلیس کافی نیست؟ این تمکّن به لطف حضرت حق در وجود هر بشری نهفته است، فقط باید چشم به دیدن آنها باز کند که اگر این عمل انجام شود مسیری بس طولانی در شناخت خویشتن خویش طی شده است. برای ساخت جامعه سالم باید فرزندی سالم تربیت شود و برای تربیت فرزندی سالم باید به تربیت خود فرد توجه شود، زیرا جامعه جدای از تکتک افراد یک خانواده نیست. |
هدیه به پیشگاه مطهر امام حسن عیلیه السلام صلوات |